ایران پرسمان

آخرين مطالب

برگی از تاریخ/موتوری که ستون پنجم دشمن بود اقتصاد روز

برگی از تاریخ/موتوری که ستون پنجم دشمن بود
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - ایسنا / با آغاز جنگ تحمیلی صدام علیه ایران در 31 شهریور 1359، نخستین کسانی که بیشتر از همه ملت ایران طعم تلخ جنگ و تجاوز به سرزمین و خانه و کاشانه خود را چشیدند، مردمانی بودند که در مناطق مرزی و هم‌جوار با عراق ساکن بودند.
ازجمله شهرهایی که در آغاز جنگ هدف تاخت‌وتاز دشمن بعثی قرار گرفت؛ شهرآبادان بود؛ اما دراین‌بین مقاومت و ایستادگی مردم و به‌ویژه جوانان و بچه مسجدی‌های محله‌های شهرآبادان در برابر تجاوز دشمن، خاطراتی ارزشمند و ماندگار را بجای گذاشته است که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را بر آن داشته تا همزمان با ایام شروع جنگ تحمیلی هشت‌ساله رژیم بعثی علیه ایران، در چند شماره این حوادث و اتفاقات را منتشر کند:
جدیت بچه‌ها در ساخت سنگر باعث شد توجه بعضی از نیروهای ارتشی جلب شود. یک ارشد ارتشی پیش آن‌ها رفت و سلام کرد و نشست. علی‌رضا سرش را بالا آورد و جواب سلام آن فرد را داد. پرسید: از بچه‌های آبادانین؟ علی‌رضا همان‌طور که مشغول کندن بود، گفت: بله. کدام نیروها؟ از مسجدیم. گفت: داوطلبین؟ بله اما تحت نظارت سپاه.
لحن مهربانی داشت. علی‌رضا چنددقیقه‌ای دست از کندن برداشت تا او هم کمی از سروان ارتشی اطلاعات بگیرد. از او پرسید: شما از کجایین؟ گفت: از دانشگاه افسری تهران. دوره تون تموم شده که اومدین اینجا؟ گفت: نه داشت تموم می‌شد. اما به خاطر نیاز سریع اعزام شدیم.
موتوری که ستون پنجم دشمن بود
ناگهان صدای موتوری که با گاز تمام داشت حرکت می‌کرد، حرفشان را قطع کرد. همه بچه‌ها هم متوجه صدا شدند. چیزی دیده نمی‌شد و فقط صدای گاز موتور به گوش می‌رسید. چند لحظه بعد خود موتور هم در دید قرار گرفت و بچه‌ها دیدند که یک موتورسوار در جاده آبادان ماهشهر از روی پل به سمت ماهشهر به‌سرعت در حال دور شدن است.
همه در تعجب بودند که این از کجا آمد، کجا می‌رود و چرا کسی جلویش را نمی‌گیرد! واقعیت آن بود که همه غافلگیر شده بودند؛ حتی نیروهای جلوتر.
موتور رفت و رفت تا آنجا که دیگر صدایش شنیده نشد و مسیر دود سفیدش نشان داد که به سمت عراقی‌ها می‌رود. مدتی بعد، دود هم محو شد. سروان هم رو کرد به علی‌رضا و بقیه بچه‌ها و گفت: از بودن شما در کنار گروهانمون خیلی خوشحالم. خیلی لذت می‌برم که می‌بینم جوون‌های آبادان این‌طوری بی‌پروا و باصلابت و حتی بانظم برای دفاع از شهرشون پیش‌قدم هستن.
بعد به علی‌رضا گفت: زیر پل ایستگاه 7 مواد منفجره کار گذاشتن تا در صورت نیاز، منفجر شه و جلو ورود نیروهای عراقی به شهر رو بگیره. اگه پل ایستگاه 7 منفجر بشه، ما چی کار باید بکنیم و از کجا باید رد شیم؟
علی‌رضا گفت: پل ایستگاه 12 هست. از رودخونه بهمنشیرم با شنا میشه رد شد. از او طرفم از راه کوچه‌ها راحت می شه به خیابون دسترسی پیدا کرد. راستی حواستون به ستون پنجم باشه. آن سروان برای تشکر از اطلاعاتی که علی‌رضا به او داده بود، چند نکته کاربردی در مورد سلاح به بچه‌ها یاد داد.
قرار شد که آن گروهان در منطقه ماندگار باشند، با بچه‌های مسجد همکاری داشته باشند تا در شناسایی منطقه کمکشان کنند. بچه‌های بومی منطقه در آن لحظه احساس غرور کردند که حضورشان در کنار نیروهای نظامی، هم برای قوت قلب دادن به آن‌ها و هم برای آشنایی با منطقه مفید است، حتی اگر تفنگشان برنو باشد و تیری هم شلیک نکنند!
سروان ارتشی که از دیدن آن موتور به فکر فرو رفته بود، تصمیم گرفت سریع‌تر به مقرش برگردد تا آنچه دیده بود، به مافوقش گزارش دهد؛ برای همین با بچه‌ها خداحافظی کرد و راه افتاد. هنوز چند قدمی بیشتر نرفته بود که یکهو جهت گلوله‌هایی که به سمت مدن و جاده قفاص شلیک می‌شد، به‌طرف آن‌ها عوض شد و با حجم زیاد، نخلستان را زیر آتش گرفت.
افسر جوان خودش را روی زمین انداخت. او مدام خیز می‌رفت و تا می‌توانست بدنش را درازکش به زمین می‌چسباند؛ طوری که به نظر می‌رسید دارد به زمین فشار می‌آورد تا پایین‌تر برود. حرکاتش برای بچه‌ها عجیب بود، اما عنایت گفت: این روش صحیح خیز و موضع‌گیری دفاعیه.
آتش لحظه‌به‌لحظه سنگین و سنگین‌تر می‌شد، تا آنجا که دیگر فاصله‌ای بین انفجارها وجود نداشت. همراه آن آتش سنگین، خمسه‌خمسه‌های پی‌درپی و خمپاره‌ها و گلوله‌های تانک و توپی بود که فرود می‌آمدند و تمام نخلستان و نخل‌ها را می‌لرزاندند و سفهای نخل‌ها را بر سر بچه‌ها می‌ریختند.کاری از کسی برنمی‌آمد، جز آنکه در سنگر نیمه‌تمامش دراز بکشد. هر کس در دلش اشهد را می‌گفت و منتظر انفجار می‌ماند و آن موتوری را نفرین می‌کرد.
به کوری صدام، خوبم!
بعد از مدتی، بهرام که دایی مسعود بود، با صدای بلند حال او را پرسید و مسعود جواب داد. بعد یکی‌یکی احوال‌پرسی‌ها شروع شد: حبیب؟! علی‌رضا؟! غلام؟! قاسمی؟! محمود؟! سعید؟! عباس؟! و ...هرکسی به شکلی جواب می‌داد. دیگر کار به شوخی کشید و همه با هر جواب، قهقهه می‌زدند: به کوری صدام، خوبم! تا حالا به ای خوبی نبودم! نمی دونم خوبم یا نه! و ...ولی چیزی که بین حرف‌های همه مشترک بود، لعن و نفرین فرستادن به آن موتوری ستون پنجم بود که جای آن‌ها را لو داد.
خوش‌حالی آن‌ها از سلامتی دوستانشان زیاد طول نکشید. بعد از یک انفجار، ناله یکی از ارتشی‌ها بلند شد و صدای رفقای نزدیکش به گوش رسید که فریاد می‌زدند: وای... ترکش‌خورده! یکی بره کمکش کنه! اما شدت آتش به حدی بود که کسی نمی‌توانست نزدیکش برود. فقط عنایت بود که شجاعانه در آن آتش بلند شد و به سراغ آن ارتشی مجروح رفت که زخمش در حال خون‌ریزی بود. او را روی دوشش انداخت و از دل آن آتش و گردوخاک بیرون کشید و پیاده به سمت بیمارستان شهر به راه افتاد.
حدود دو ساعت از آتش‌بازی عراق گذشته بود و بچه‌ها در جایشان میخ‌کوب بودند. ناگهان ارتشی‌ها بلند شدند و به عقب رفتند. بچه‌ها گیج شده بودند و نمی‌دانستند در غیاب عنایت چه‌کار باید بکنند. آن‌ها باهم مشورت کردند و به تبعیت از بقیه نیروها به سمت پل عقب‌نشینی کردند.
دو ساعت بعد عنایت برگشت. در نزدیکی پل بچه‌ها را دید که در کنار بقیه نیروها ایستاده‌اند. تعجب کرد و جلو رفت، خیلی عصبانی شد و به آن‌ها اعتراض کرد و گفت: مگه مو بتون دستور دادم که عقب‌نشینی کردین؟! باید همو جا می موندین! بچه‌ها هم موقعیت آنجا را برای عنایت توضیح دادند و گفتند: دیگه نیرویی اونجا نمونده بود. سی همین تصمیم گرفتیم برگردیم.
یکهو صدای خمپاره آمد و همه روی زمین دراز کشیدند. خمپاره‌ها پشت سر هم به زمین می‌خورد و منفجر می‌شد. همه بی‌حرکت مانده بودند. آن‌ها منتظر بودند بمباران تمام شود؛ اما خیلی وقت بود که بی‌وقفه خمپاره بر سرشان می‌ریخت و انگار تمامی نداشت. همه خسته شده بودند و دیگر توان نداشتند.
مدتی که گذشت، بالاخره آتش بازی عراق تمام شد و نیروها کمی در نزدیکی پل ماندند و بعد با مشورت فرماندهان، همه به شهر برگشتند و بچه‌ها نزدیک غروب به مسجد علی بن ابیطالب (ع) رسیدند.
منبع:
علیرضا فخارزاده، سعیده سادات محمودزاده حسینی، بچه‌های مسجد طالقانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران 1402، صص 115، 116، 117، 118، 119، 120
انتهای پیام

لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/1211757/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

پیش بینی قیمت دلار 4 بهمن 1403

خورشیدماهی تنها از دیدن تماشاچیان مصنوعی شاد شد

ثبت لحظه برخورد شهاب‌سنگ به زمین برای اولین بار در تاریخ

لحظه وحشتناکی که مرد انتقام‌جو با بیل به سر مدیر فروشگاه کوبید

پرندگان مهاجر سیبری، مهمان دریاچه هنر تهران

کوه نوردی بز های کوهی در برف

شاهکار تلسکوپ هابل را ببینید

شاعرانه/ نمی‌شه غصّه ما رو یه لحظه تنها بذاره

مهاجری: نظرات پزشکیان با رهبری هماهنگ شده است

اشاره رهبر انقلاب به حضور سال گذشته شهید رئیسی در نمایشگاه توانمندی‌های تولید داخلی

ادعای وکیل پخشان عزیزی: دیوان عالی کشور با درخواست توقف اجرای حکم موافقت کرد

ماجرای اخلال در سخنرانی رئیس‌جمهور چه بود؟

گزارش صداوسیما از سفر رئیس‌جمهور به خوزستان و دیدار با مردم

تنش دوباره در سخنرانی رئیس‌جمهور؛ پزشکیان: دعوا نکن، شلوغی هم راه ننداز!

روسیه درگیر کوکائین

غافلگیری اسراییلی‌ها بعد از رؤیت یک فرمانده قسام که مدعی ترورش شده بودند

دفاع مالزی از پکن در خصوص تنش‌های دریای جنوبی چین

شولتز: به آلمانی‌ها در مورد اوکراین دروغ گفته می‌شود

ادعای انگلیس درباره رهگیری کشتی جاسوسی روسیه در دریای شمال

شولتز و مکرون به دنبال اروپایی «قدرتمند»

شکایت ایالت‌های دموکرات از تصمیم ترامپ درباره لغو تابعیت از طریق تولد

وزارت خارجه آمریکا: ورود مهاجران متوقف شده است

واکنش پلیس آمریکا به عفو مهاجمان کنگره توسط ترامپ

پلیس آلمان یک شهروند افغان را به اتهام قتل با چاقو بازداشت کرد

بایدن آخرین جرعه جام «جهانی‌سازی» را سر کشید

خشن‌ترین بازی تاریخ «آزادی» که 30 سال پیش همه را شوکه کرد!

یک استاد دانشگاه: رقبای داخلی دولت پزشکیان، خطرناک‌‏تر از ترامپ هستند

فراخوان ثبت نام طرح رایگان پایش سلامت خانواده در منزل

هدف گذاری ترانزیت 15میلیون تنی میان ایران و آذربایجان در 5 سال

مدیر گروه سیاست‌های مالیاتی مرکز پژوهش‌های مجلس: مالیات 1404 باید به 2000 همت برسد

بازدهی بورس در هفته اول بهمن 1403

برگزاری مسابقات شطرنج صنعت بیمه به میزبانی بیمه دی

برگزاری دوره آموزشی استعلام و صدور بیمه نامه‌های درمان تکمیلی

کرامات و برکات شهیدان برای مردم بازگو شود

عجیب اما واقعی؛ این رودخانه معکوس هم حرکت می کند!

جابجایی مهمات در ارتش میانمار با فیل!

طوفان زمستانی نادر ایالت‌های جنوبی آمریکا را سفیدپوش کرد

مرد معلولی که یک پهپاد مجازی را تنها با افکارش به پرواز درآورد

غزلی زیبا از غنی کشمیری

امضای تفاهم‌نامه‌های همکاری بین ایران و آذربایجان

پنجره متفاوتی به دیدار صبح امروز تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی بخش خصوصی با رهبر انقلاب

​دبیر شورای عالی امنیت ملی: نگاه ایران به جمهوری آذربایجان مثبت است

گروسی: دولت ترامپ مایل به دستیابی به توافق تازه با ایران است

مهاجری در گفت و گو با جعفرزاده ایمن آبادی: نظرات پزشکیان با رهبری هماهنگ شده است

تداوم حضور اسراییل در سوریه؛ پایگاه نظامی در زمین‌های کشاورزی

احتمال توافق اتحادیه اروپا بر سر کاهش تحریم‌های سوریه

انتقاد فرستاده سازمان ملل از اقدامات اسرائیل در سوریه

دوحه: مذاکرات درباره مرحله دوم آتش‌بس در غزه شروع شود

رأی‌گیری برای اشغال‌گری، طرح کنست برای الحاق منطقه غور اردن

ترامپ: قصد دارم به پوتین و روسیه لطف بزرگی انجام دهم