شورشی علیه دولت سایه یا دیپلمات محافظهکار
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
درباره علی باقریکنی که با معارفه عباس عراقچی به عنوان وزیر خارجه از سرپرستی این وزارتخانه کنار رفت چهرهای که سالها سایه سعید جلیلی بود،اما به یکباره با فاصله گرفتن از دیدگاههای او علیه دولت سایه شورید
سیما پروانهگهر| آخرین اخبار در داخل وزارت امور خارجه همانند چند سال گذشته دوباره حول دو نام میچرخد؛ علی باقریکنی و عباس عراقچی. با آغاز هفته جدید در شهریور 1403، عباس عراقچی به عنوان وزیر امورخارجه دولت چهاردهم معارفه شد. آغاز کار عراقچی به عنوان وزیر امورخارجه پایان دوران سرپرستی «علی باقریکنی» در این وزارتخانه بود که بعد از سقوط بالگرد رییس دولت سیزدهم و همراهانش آغاز شده بود. در حقیقت در ماههای اخیر باقریکنی، سرپرستی وزارتخانهای را برعهده داشت که تا پیش از آن حسین امیرعبداللهیان سکانداری آن را در دست گرفته بود. حالا با آغاز به کار دولت چهاردهم، عباس عراقچی به صندلی وزارت نهاد دیپلماسی رسیده و باقریکنی به جای قبلی عباس عراقچی منتقل شده است؛ دبیری شورای راهبردی روابط خارجی. در حکم صادره توسط «سید کمال خرازی»، رییس شورای راهبردی روابط خارجی برای علی باقری تاکید شده است که «با توجه به نظر مقام معظم رهبری مبنی بر عضویت جنابعالی در شورای راهبردی روابط خارجی» بدینوسیله مسوولیت دبیرخانه شورا نیز به جنابعالی سپرده میشود. این دومین بار است که عراقچی و باقریکنی در یک سمت جابهجا میشوند؛ درست سه سال پیش هم علی باقریکنی جایگزین عباس عراقچی شده بود، وقتی با روی کار آمدن دولت سید ابراهیم رییسی، باقریکنی به جای عراقچی به عنوان «معاون سیاسی وزارت خارجه» و در عمل رییس تیم مذاکرهکننده منصوب شد. سه سال بعد دوباره جابهجایی این اسامی و سمتها محور اخبار وزارت امور خارجه شده است. فراتر از این موضوع، تصویر منتشر شده در رسانهها از مراسم تودیع و معارفه در روزهای اخیر، مورد تحلیل دیگری از جانب رسانهها نیز قرار گرفته است. تصویری که سعید جلیلی نیز در آن حضور دارد و علی باقریکنی و جلیلی با فاصله معنی داری از یکدیگر ایستادهاند. داستان نزدیکی بین جلیلی و باقریکنی، داستانی مربوط به حدود دو دهه قبل است. روایت نوعی از مرید و مرادی در حوزه سیاست خارجی که علی باقریکنی را به یکی از چهرههای اصلی حلقه سعید جلیلی تبدیل کرده بود، اما با تغییر دولت و تغییر روزگار، ورق برگشت و داستان جدایی سعید جلیلی و علی باقریکنی دیگر از کسی پوشیده نبود. باقریکنی که عنوان «دانشگاه امام صادقی» را در بالای کارنامه سیاسی و اجرایی خود دارد در یک دهه گذشته کم اظهارنظر و گفتوگو در نقد برجام نداشته و حضورش در کنار سعید جلیلی در ادوار مختلف در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی او را دانشآموخته مکتب ضدمذاکره و ضدتوافق جلیلی نمایش میداد تا اینکه با روی کار آمدن دولت سیزدهم و رفتن علی باقریکنی به راس تیم مذاکرهکننده به یکباره تصویر جدیدی از باقریکنی نمایش داد. او البته همیشه دیپلماتی محافظهکار بود، اما به دلایل پنهان و پیدای مختلفی، در مقطعی از زمان باقریکنی دیگر نخواست سایه دولت سایه بر سرش باشد و از رییس این دولت و نزدیکانش، فاصله گرفت. همین شد که در دولت ابراهیم رییسی اختلافات باقریکنی با سعید جلیلی که روزگاری رفیق گرمابه و گلستان هم بودند، به اوج خود رسید و باقریکنی که قرار بود نماینده سعید جلیلی در تیم مذاکرهکننده باشد، به یکباره در قامت «مذاکرهکننده ارشد ایران در گفتوگوهای احیای برجام» به حامی سرسخت زنده کردن توافق هستهای بدل شده بود. حامیای که البته بهرغم تلاشهایش، زیر فشار مردان پیدا و پنهان، حامیان و مریدان سعید جلیلی، نتوانست توفیقی در احیای برجام کسب کند.
از خانواده قدرتمند تا مریدی سعید جلیلی
باقریکنی از خانواده قدرتمندی میآید. او فرزند محمدباقر باقریکنی -از اعضای سابق مجلس خبرگان رهبری و عضو هیات امنای موسسه جامعه الصادق- و برادرزاده محمدرضا مهدویکنی، دو روحانی صاحب نفوذ در رده اول مدیران جمهوری اسلامی است و با درگذشتشان فرصت بروز و ظهور برای فرزندان این خانوادهها بیش از پیش مهیا شد. علاوه بر این مصباحالهدی، برادر علی باقریکنی، داماد آیتالله خامنهای است. باقریکنی مثل بسیاری از اسامی دیگر نزدیک به سعید جلیلی از دانشگاه امام صادق فارغالتحصیل شد و روزگارش را از صدا و سیما آغاز کرده است. اقتصاد خوانده و سالها نیز اقتصاد درس داده است.
در سال 1373 پس از مدت کوتاهی حضور در سازمان صدا و سیما، فعالیت در وزارت خارجه را آغاز کرد و ابتدا به بخش معاونت عربی-آفریقایی وزارت خارجه رفت و در زمینه روابط جمهوری اسلامی با کشورهایی مثل لبنان، اردن، مصر و فلسطین فعالیت میکرد. از سال 1386 تا 1392 در دولت محمود احمدینژاد در تیم هستهای ایران بود و در مذاکرات هستهای در کنار سعید جلیلی فعالیت میکرد.
باقریکنی در سالهای دهه 70 و 80 اینگونه توصیف میشد: «متحد سعید جلیلی». هر جا که سعید جلیلی سمتی دولتی داشت، علی باقریکنی نفر دوم او بود؛ چه زمانی که جلیلی معاون وزارت خارجه و او مدیرکل امور اروپا و امریکا و چه موقعی که جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد هستهای در دولت محمود احمدینژاد بود و باقریکنی معاون قدرتمند او و نفر دوم این شورا محسوب میشد.
باقریکنی؛ نامی آشنا در خاطرات رییس سازمان سیا
نام باقریکنی در کنار نام جلیلی برای امریکاییها نیز آشناست. آنها مدعی هستند که در جریان مذاکراتی که جلیلی و باقریکنی به نمایندگی ایران با گروه 1+5 داشتند، سعید جلیلی در ژنو وارد تماسی مهم با ویلیام برنز، نماینده وقت امریکا در مذاکرات شده و در این تماس علی باقریکنی نیز حضور و نقش مهمی داشته است. حالا باقریکنی از اسامی خبرساز در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و برنز هم در سالهای بعد به ریاست سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) رسید. در کتاب «کانال برگشت» خاطرات ویلیام برنز، دیپلمات پیشین و مذاکرهکننده سابق هستهای از جلیلی و باقریکنی توصیفات مختلفی آورده شده است. او در این کتاب درباره جلساتش با جلیلی و باقریکنی نوشته است: «جلیلی در طول جلسه دایما نتبرداری میکرد و همزمان لبخند بیرمقی بر چهره داشت. جلیلی و همکارانش بارها زیرچشمی من را نگاه میکردند و به نظر میرسید که حضور امریکا را نگرانکننده میدانستند. جلیلی سپس شروع به سخنرانی 40 دقیقهای و فلسفهبافی بیمورد درمورد فرهنگ و تاریخ ایران کرد.»
موضوع تاریخی و مهم دیگری که نام برنز، جلیلی و باقریکنی را به هم پیوند میدهد، ماجرای ادعای قدم زدن 45 دقیقهای برنز و سعید جلیلی در مهر ماه سال 88 است. موضوعی که درباره آن هیچ تایید و تکذیبی رسمی صورت نگرفته است. با این وجود سایت نزدیک به جریان پایداری از اساس اصل این خبر را کذب خوانده و در گزارشی در این باره نوشته است: «بازخوانی روند مذاکرات هستهای ایران با 1+5 در دوره قبل نشان میدهد در مهر ماه سال 88 در حاشیه مذاکرات ژنو، بعد از یک دور مذاکره تیم ایرانی با 1+5، ویلیام برنز چندین نوبت از دکتر جلیلی تقاضای دیدار دوجانبه میکند که این درخواست با موافقت جلیلی همراه نمیشود.» ساعاتی بعد از ادعای رجانیوز، اینبار سایت «تریبون» که در همان جریان قرار دارد، در متنی با تیتر «ماجرای پیادهروی جلیلی و معاون وزیر خارجه امریکا چه بود؟»، روایت یک اصولگرا از این قدمزنی 45 دقیقهای را با جزییات بیشتری منتشر کرد. تا سالها بعد از آن، جزییاتی از اینکه دیدار دو نفره انجام شده است یا نه، رسانهای نشد. نهم اسفند ماه سال 93، خبرآنلاین براساس ادعای صادق خرازی، دیپلمات سابق نوشت که «جلیلی به خاطر مذاکره دوجانبه با ویلیام برنز، بدون اجازه، از مقام معظم رهبری تذکر گرفت.»
همراه با جلیلی؛ از سیاست خارجی تا مدیریت ستاد انتخاباتی
برای درک بهتر فرم ارتباط باقریکنی با سعید جلیلی باید دو برهه و جایگاه او در کنار جلیلی را مورد توجه قرار داد؛ نخست اینکه همانطور که اشاره شد باقریکنی از 1386 تا 1392 و در دوره سکانداری سعید جلیلی در مذاکرات هستهای در دولت نهم و دهم عضویت داشته و زمانی که سعید جلیلی، معاونت اروپا و امریکای وزارت امور خارجه را برعهده داشت، مدیرکل اروپای مرکزی و شمالی این معاونت بود و پس از سعید جلیلی، مدتی به عنوان معاون اروپای وزیر امور خارجه فعالیت کرد و پس از حضور جلیلی در شورای عالی امنیت ملی، به عنوان معاون او منصوب شد.
حضور اولیه باقریکنی در دستگاه دیپلماسی ایران مصادف شده بود با سالهایی که قطعنامههای پیدرپی علیه ایران صادر میشد و ایران، روسیه و چین را در کنار خود نداشت و از طرفی پرونده هستهای از فاز حقوقی وارد فاز امنیتی شده بود و قطعنامههای شورای امنیت نیز ایران را به تحریمهای بیسابقه مالی و نفتی کشانده بود، اما هیچ کدام از این موارد باعث اختلاف یا شکافی بین جلیلی و باقریکنی نشد. درباره 5 سال حضورش به عنوان عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای و رویکردهای جناحهای مخالف به مذاکرات آن زمان گفته است: در عرصه مناسبات خارجی کشورها با هم تقریبا مثل مناسبات افراد با هم، برآورد یک کشور نسبت به کشور دیگر، آن کشور اول نسبت به کشور دوم رفتارش را تنظیم میکند. بنده رفتارم را براساس برآوردم نسبت به رفتار شما تنظیم میکنم. به طور مثال اگر فرض من این باشد که شما در بحث هستهای خیلی تخصص دارید، بنده هیچگاه در یک جلسه با شما صحبت نخواهم کرد، چون میدانم شما خیلی بالاتر از من هستید بنده قادر نخواهم بود با شما ... کنم. وقتی من میآیم و با شما در مورد هستهای ... میکنم، برآوردم این است که از شما اشرافم بر موضوع بیشتر است، حال ممکن است این برآورد غلط باشد. در کشور هم به همین صورت است، براساس برآوردهایشان سیاستهایشان را تنظیم و اقدام میکنند. در انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 که جلیلی نامزد بود، علی باقریکنی مسوول ستاد تبلیغاتش شد تا اوج اتحاد ایدئولوژیک و سیاسیاش با جلیلی را نمایش دهد. او که مسوول ستاد تبلیغاتی جلیلی و نماینده او در برنامههای تلویزیونی بود، در یکی از این برنامهها، به تندی به روحانی که پیش از ریاستجمهوری «محمود احمدینژاد»، مسوول مذاکرات اتمی بود، تاخت و از خود تمجید کرد: «کسانی که میگویند الان مذاکره نمیشود و آن موقع مذاکره میشد، بدانند الان به معنای واقعی مذاکره صورت میپذیرد و آن موقع مذاکره نمیشد. آن موقع، آنها درخواست میدادند و شما امضا میکردید، اما اکنون مذاکره صورت میگیرد و این به معنای مذاکره جدی است.» ریاست کمپین انتخاباتی جلیلی، باقریکنی را گزینه اصلی او برای وزارت خارجه نمایش میداد؛ امری که با پیروزی روحانی در دو دوره انتخابات پی در پی، غیرممکن شد. پیروزی حسن روحانی و بسته شدن نطفه برجام اما جایگاه جدیدی برای باقریکنی و جلیلی ایجاد کرد؛ صدای رسای مخالفت با مذاکره و برجام.
مخالفت با برجام؛ از حضور در مجلس و صداوسیما تا نگارش کتاب
باقریکنی همراه با سعید جلیلی به مذاکره با امریکا نقد جدی داشت. با روی کار آمدن دولت دوازدهم و تیم روحانی با مسوولیت ظریف به عنوان وزیر امور خارجه، علی باقری از دستگاه دیپلماتیک کوچ کرد تا به یکی از سرسختترین منتقدین ظریف و روحانی بدل شود. پس از کنار رفتن او از تیم هستهای، نقدهایی جدی به مذاکرات برجامی ظریف و تیمش را در رسانههای مختلف منتشر میکرد و حتی نقدی بر کتاب خاطرات وندی شرمن هم نوشت و دیدگاه نقادانه خود به مذاکره با غرب را در تریبونهایی نظیر شبکه افق صدا و سیما یا رسانههای بسیج دانشجویی و دانشگاه امام صادق(ع) منتشر میکرد. وی پس از توافق ژنو که پیشدرآمد برجام بود، در مجلس حضور یافت و محتوای مذاکرات و توافقات را در کمیسیونی با عنوان «کمیسیون برجام» که ریاست آن را علیرضا زاکانی برعهده داشت، نقد کرد. باقری در مقاطع دیگری از جمله حضور در برنامههای شبکه افق سیما، در نقد عملکرد تیم سیاست خارجی دولت سخنانی تند گفت.
ستاد حقوق بشر قوه قضاییه یک انتصاب و چند معنی
وقتی در دی ماه سال 1398 غلامحسین اسماعیلی سخنگوی وقت قوه قضاییه اعلام کرد که علی باقریکنی با حکم رییس قوه قضاییه به عنوان معاون امور بینالملل و حقوق بشر قوه قضاییه منصوب و جایگزین محمد جواد لاریجانی برادر آیتالله آملی لاریجانی رییس پیشین قوه قضاییه میشود، مشخص بود این تغییر پیامهای زیادی هم درباره خانواده لاریجانی و هم برای علی باقریکنی و راه پیش روی او در همراهی با حلقه وقت قوه قضاییه دارد.
در آن بازه زمانی تغییر معاون امور بینالملل قوه قضاییه و کنار گذاشتن جواد لاریجانی در ادامه روند پوستاندازی و تغییرات گسترده در قوه قضاییه است که با حضور ابراهیم رییسی و البته آغاز افول برادران لاریجانی تعبیر شد.
محمدجواد لاریجانی از سال 1384 در دوران ریاست آیتالله محمود هاشمی شاهرودی، صادق لاریجانی و ابراهیم رییسی بر قوه قضاییه، سمت دبیری ستاد حقوق بشر را برعهده داشت. در همان روزهای پایانی کار جواد لاریجانی بود که تحریم دو چهره مهم در قوه قضاییه به عنوان قضاتی که نامشان با جنجالیترین پروندهها پیوند خورده بود -صلواتی و مقیسه- توجهات زیادی را به سمت ستاد حقوق بشر دستگاه قضا جلب کرده بود. فردی که جانشین جواد لاریجانی شده بود بیش از اینکه سبقه و سابقهای در زمینه حقوقی داشته باشد شمایل دیپلمات داشت و منسوب بود به دولت محمود احمدینژاد. تحصیلاتش هم اقتصاد بود و کارنامهاش مملو بود از همراهی با سعید جلیلی در امور بینالملل و برجستهترین بخش رزومهاش این بود که در جریان مذاکرات هستهای در زمان جلیلی، دست راست او بوده است و نزدیکی و ارادتش به جلیلی به اندازهای عیان بود که 6 سال قبل از آن در انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 رییس ستاد انتخاباتی جلیلی شده بود. با این حال باقریکنی به اعتبار نقدهای تندش به سیاست خارجی دولت روحانی و برجام توانسته بود در طیف منتقدان دولت یازدهم و دوازدهم برای خود جایگاهی کسب کند. با این وجود، این مساله که علی باقریکنی هیچ سابقهای در فعالیتهای حقوقی و قضایی ندارد، این انتصاب را با برخی ابهامات مواجه کرد. همان اندازه که برخی حامیان او و جلیلی تاکید میکردند حضور باقریکنی در ستاد حقوق بشر قوه قضاییه میتواند روح تازهای در معاونت بینالمللی این نهاد بدمد و به افزایش فعالیتها و بهبود عملکرد آن نسبت به دوره لاریجانی منجر شود، برخی نیز بر فقدان توان و علم باقریکنی برای ریاست این ستاد تاکید میکردند.
در معادله تغییر سیاسی نیز جایگزینی محمدجواد لاریجانی با «باقریکنی» حاکی از کاهش نفوذ آیتالله آملی لاریجانی در قوه قضاییه و همچنین کاهش نفوذ کلی خانواده لاریجانی در ساختار قدرت تعبیر میشد به خصوص که به موازات این برداشت «ارتباط نزدیک جلیلی با باقریکنی» در آن ایام این پیشبینی را تقویت کرد که «یک اتحاد استراتژیک میان رییسی و جلیلی» در حال شکلگیری است. پیشبینی که مختصات سیاسی انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیز آن را تایید کرد.
دولت سیزدهم؛ باقریکنی از زیر سایه دولت سایه بیرون آمد
در انتخابات سال 1400 وقتی جلیلی دوباره در انتخابات ریاستجمهوری نامزد شد، اینبار علی باقریکنی گزینه محتمل او برای وزارت خارجه بود، اما ابراهیم رییسی پیروز آن انتخابات شد. هنوز دولت سیزدهم آغاز به کار نکرده بود که در یک دیدار خارجی رییسجمهور منتخب در تهران که با وزیر خارجه هند انجام میشد، حسین امیرعبداللهیان و علی باقریکنی هر دو در محل حاضر شدند و انتشار این تصاویر پیام رسایی داشت. با حضور امیرعبداللهیان به نظر میرسید بخت آقای باقریکنی برای وزارت کمتر شده است، اما سمتی مهم به وی تعلق گرفت. او ابتدا به عنوان نماینده رییس دولت سیزدهم وظیفه انتقال امور وزارت خارجه را برعهده گرفت و پس از وزارت حسین امیرعبداللهیان، به عنوان معاون سیاسی او، ماموریت هدایت مذاکرات را زیرنظر شورای عالی امنیت ملی برعهده گرفت. حالا دانشآموخته دانشگاه امام صادق که زمانی معاون سعید جلیلی در مذاکرات بود به جای سیدعباس عراقچی فارغالتحصیل اندیشه سیاسی دانشگاه کنت انگلستان نشسته و برای نهایی کردن دستاوردهای مذاکراتی عراقچی و بهروزرسانی آن با توجه به تحولات ایران و جهان، سکاندار مذاکرات شد. اگرچه بسیاری پیشبینیها از حضور سعید جلیلی در تیم مذاکرهکننده خبر میدادند، اما افشای رسانهای نامه سعید جلیلی به رهبری در نقد روند مذاکرات وین که هدایتش را باقری برعهده داشت، نشان داد، باقری رویکردی متفاوت از جلیلی در مذاکرات دنبال کرده که از قضا مورد توافق مقامات عالی نظام نیز بوده است. جلیلی در آن نامه 200 صفحهای به رهبر انقلاب، پیشنهاد خروج از برجام، افزایش غنیسازی حتی تا 90درصد را داده بود، با این منطق که بعد از شکستن خطوط قرمز هستهای، امتیازات بیشتری را کسب میکنیم. این همان رویکردی بود که وقتی جلیلی در دولتهای نهم و دهم مذاکرهکننده ارشد ایران بود، دنبال میکرد. حالا اما باقری، تلاش میکند با تاکتیک «مذاکره برای رفع تحریم» راهی متفاوت از سعید جلیلی را برود. منصور حقیقتپور، مشاور رییس سابق مجلس، درباره موضوع ارسال نامه 200 صفحهای سعید جلیلی به رهبر انقلاب و درخواست برای توقف مذاکرات و خروج از برجام، درباره انتقادات جلیلی در این نامه به شخص باقریکنی بهرغم نزدیکی فکری و سیاسی این دو چهره گفت: تا زمانی که باقریکنی همکار جلیلی بود هر دو روی هوا حرف میزدند اما باقریکنی حالا پشت میز نشسته و با واقعیتها روبهرو شده، بنابراین صحبت و رویکردش از گذشته فاصله گرفته و روی زمین با واقعبینی حرف میزند. حقیقتپور تاکید کرد: تفکرات باقریکنی واقعیتر و اجراییتر از اندیشه رئالیستی جلیلی در موضوع مذاکرات است. مجموعه کنشهای علی باقری در مذاکرات وین پیام روشنی داشت، او راهی متفاوت از سعید جلیلی را برای دستیابی به نتیجه عملی در مذاکرات انتخاب کرده بود. علاوه بر این در همان ایام نرفتن امیرعبداللهیان به وین در حساسترین روزهای مذاکرات -برخلاف ظریف که در مراحل مهم مذاکرات حضور فعالی کنار مذاکرهکنندگان داشت- گویای جایگاهی مورد اعتماد برای باقریکنی بود.
مدافع مذاکره؛ آقای دیپلمات چشم در چشم جلیلیون
شهریور سال 1402 دوران تعارف بین علی باقریکنی و سعید جلیلی وقتی به پایان رسید که باقریکنی به یکباره به صورت مستقیم و علنی از اصل مذاکره دفاع کرد و فراتر از آن در نکوهش کسانی که مخالف مذاکره به بهانه دفاع از ارزشها هستند، صحبت کرد. اتفاقی کمسابقه، چراکه باقریکنی با روحیه مشترکی با سعید جلیلی از اساس با سخنرانی میانه خوبی نداشت و در تمام دو سال قبل از آن تعداد سخنرانیهایش به تعداد انگشتان یک دست نرسیده بود. سخنرانی باقریکنی در 21 شهریور سال گذشته اما پیام مشخصی برای «مخاطبان مختلف» در داخل و خارج از کشور داشت؛ او از «مذاکره» دفاع و تاکید کرد که «کسانی که با پوشش دفاع از ارزشها تلاش میکنند تا مذاکره را ماهیتا ضدارزش جلوه دهند، عملا میخواهند دست نظام برای تامین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند.» باقری که در گردهمایی سراسر اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان این سخنان را بیان کرده بود همچنین در کنایهای به رفقای قدیمی خود گفت که «سیاست خارجی عرصه اساس نیست، بلکه میدان باورها، عقلانیت و هوشمندی است.» این اظهارات در شرایطی مطرح میشد که هیات ایرانی به ریاست رییس دولت سیزدهم برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به امریکا عازم سفر بود. همزمانی این اظهارات با موعد سفر به امریکا این گمانهزنی را تقویت کرد که با از دست رفتن فرصتهای مختلف احیای برجام از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم، حالا قرار است طرحی نو درانداخته شود و علی باقریکنی صدایی بود برای اعلام موضع به جریان ضدمذاکره که در داخل و خارج از دولت سیزدهم سرسختانه قد علم کرده بودند و خیال کوتاه آمدن نیز نداشتند. در همین سخنان بود که باقری به وضوح به اهمیت روابط با اروپا اشاره کرده و با بیان اینکه «ظرفیت شرق هیچ دلیلی بر بیتوجهی یا کمتوجهی به دیگر ظرفیتها نیست»، گفت: «اروپا هیچگاه در فهرست سیاه روابط خارجی ما قرار نداشته و ندارد و به هر میزان که این کشورها آماده نقشآفرینی در توسعه کشور باشند، با اقبال طرف ایرانی مواجه خواهند شد، اما تاکید راهبردی رییسجمهور این است که توسعه و پیشرفت کشور و رفاه و آسایش مردم نباید گروگان اراده و تصمیم چند پایتخت غربی باشد.» باقریکنی اگرچه در شهریور سال گذشته با ادبیاتی تندتر از فرم کلمات و جملات قبلی خود صحبت کرده بود، اما باز هم در به کار بردن عبارت «احیای برجام» محافظهکاری کرد و چیزی بر زبان نیاورد. او در قامت دیپلماتی بس محافظهکار به بیان این جملات بسنده کرد: «جمهوری اسلامی ایران در صورت واقعبینی طرفهای مقابل و پرهیز آنها از تکرار اشتباهات گذشته، مانعی برای ازسرگیری مذاکرات و نهاییسازی توافق نمیبیند.»
این اظهارات باقری در انتهای تابستان 1402 در شرایطی بود که یک سال قبل از آن هم در تابستان 1401 شنیدهها حاکی از فرصت توافق پیش پای ایران بود. فرصتی که مشخص نشد و نیست به چه دلیل از دست رفت.
این دلایل هرچه بود، یک سال بعد باقریکنی را به این نقطه رسانده بود که در اظهاراتش در آستانه سفر به امریکا «خط سیاست خارجی را از مداخلات نیروهای مختلف در سیاست داخلی» جدا و پیام دولت سیزدهم و خودش را شفاف به رفیق و مراد قدیمیاش و نزدیکانش برساند: «دولت تحت هیچ شرایطی وارد سیاسیبازی برخی جریانهای سیاسی در عرصه سیاست خارجی نشده و با اهتمام تمام تلاش کرده تا سیاست خارجی در تراز یک موضوع ملی بماند و به سطح مساله یک جریان سیاسی تقلیل نیابد.»
چرخش باقریکنی؛ محافظهکاری یا واقعبینی
اگرچه ماهها رفتوآمد و گفتوگوهای بینتیجه در وین که بخش عمده آن به صورت دوجانبه میان آقای باقریکنی و میخاییل اولیانف نماینده روسیه صورت گرفت، از او چهرهای ناموفق در افکار عمومی ساخت، اما اتفاق سقوط بالگرد رییس دولت سیزدهم که وزیر خارجه فقید این دولت نیز در آن قرار داشت، علی باقریکنی را در موقعیتی ویژه قرار داد. حالا باقریکنی دوباره در جایگاهی خاص قرار گرفته است؛ دبیری شورای راهبردی روابط خارجی برای دیپلماتی که یک دهه پیش برجام را با زن ناسازگار و کودک سرطانی مقایسه کرده بود و یک دهه بعد، وقتی از زیر سایه دولت سایه و جلیلی بیرون آمد، در آخرین جلسه شورای امنیت سازمان ملل گفت: «برجام به عنوان یک ابتکار چندجانبه توانست یکی از موضوعات غیرضروری و یک نگرانی ساختگی ازسوی کشورهای غربی درخصوص برنامه صلحآمیز هستهای ایران را مورد توجه قرار دهد.» تغییری که نقدهایی را به سمت او رهسپار، اما راه تازهای برای آینده سیاسیاش نیز باز میکند.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/1166634/