ایران پرسمان

آخرين مطالب

گوناگون/ اگر آخوند سوار کنم، ماشینم چپ می‌کند! خواندنی ها

گوناگون/ اگر آخوند سوار کنم، ماشینم چپ می‌کند!
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - خبرآنلاین / تابستان سال 1339 بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند.
حاج حسن مطهری، برادر مرحوم شهید مطهری خاطره ای از استاد تعریف کرده که کانال تلگرامی بنیاد شهید مطهری آن را منتشر کرده است.
برادر استاد مطهری می‌گوید: تابستان سال 1339 بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند.
من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه! آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت.
من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند.
ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم.
ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم. افسر شهربانی به راننده گفت: این حرف‌ها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟
در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم.
بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمی‌بری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد.
ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید.
ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارت دارم. با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان می‌آید؟ گفتم: تابستان‌ها می‌آید.
گفت: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. 45 سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد.
بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد.
به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم.
بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود!

لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/1162770/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

روایت رسانه اسرائیلی از منشاء پیجرهای بمب‌گذاری شده (زیرنویس فارسی)

روایت رسانه اسرائیلی از منشاء پیجرهای بمب‌گذاری شده

سازمان ملل: انفجار پیجرها در لبنان نقض قوانین حقوق بشر است

استاندار جوان و اهل تسنن کردستان را بشناسید

تاکید عراقچی بر علاقمندی ایران برای گسترش همه‌جانبه روابط بین تهران و کاراکاس

واکنش جلیلی به انفجارهای تروریستی لبنان

کمالوندی: طرفین مقابل در برجام در اجرای تعهدات کوتاهی می‌کنند

واکنش داماد روحانی به ادعای جنجالی درباره نقشش در خرید پیجرها در لبنان

استفاده از پیجر در ایران هم هست؟

تکذیب یک دروغ علیه سرپرست اداره کل سخنگوی دولت پزشکیان

متلک مقام ارشد طالبان به مخالفان

سی ان ان: آمریکا در جریان عملیات اسرائیل در لبنان قرار داشت

تصویب قطعنامه پایان اشغالگری اسرائیل در سازمان ملل

مجارستان دخالت در ساخت پیجرهای منفجر شده را رد کرد

تلاش تازه برنی سندرز، سناتور آمریکایی برای محدودسازی فروش تسلیحات آمریکایی به اسرائیل

پولیتیکو: حماس و رژیم اسرائیل با 90 درصد متن توافق آتش بس موافقت کرده اند

وبسایت نزدیک به جلیلی: عملکرد دولت پزشکیان شبیه رفتار آمریکا در اوایل دهه 2000 میلادی است

چرا اسرائیل اکنون حمله تروریستی علیه لبنان را انجام داد؟

از ملا نصرالدین تا نبویان؛ دروغ اولی خنده‌دار بود و دومی فلاکت‌بار

احمق های شیعه چگونه تبری را از ما گرفتند؟

کلیپی جالب از حفظ تعادل اجسام

پنجره‌ای جالب مربوط به سال 1912

یک‌نمایش زیبا و موزیکال

سلطان جنگل با خانواده رفته گردش

مرموز ترین نقاشی های تاریخ جهان

پرنده بهشتی؛ شگفتی سلطنتی جنگل های پاپوآ گینه نو

نظر هوش مصنوعی درباره مسلمان شدن برای زندگی بهتر

من نخواهم ایستاد رو به روی تو!

«سید شهاب‌الدین طباطبایی» در دولت پزشکیان پُست گرفت

تصاویری از ژست و تیپ پزشکیان در پاستور

دریادار سیاری: اگر صلح می‌خواهیم باید آماده جنگ باشیم

جدیدترین اظهارات ولیعهد سعودی درباره ارتباط با رژیم صهیونیستی

روزنامه اصولگرا: چرا استخدام واژگان رئیس‌جمهور مهم است؟

تکانه‌های سخت در سیاست اسرائیل

عصبانیت اصولگرایان از پزشکیان

همه برای جنگ در منطقه آماده می شوند

حمله اصولگراها به «پزشکیان» با اسم رمز فتنه و اغتشاش

خرید قسطی کیف نوت بوک و کوله پشتی با تخفیف ویژه

حراج پاییزی شمش طلا از اول مهر

دلیل گرانی طلا چه بود؟

صداهایی از طبیعت که هرگز نمی‌شنویم

قُرَیش چه کارهایی برای از میان برداشتن پیامبر اکرم (ص) و اسلام انجام داد؟

طنز/ بقیه پول کذایی

لحظه زیبای شکار سنجاقک توسط قورباغه

بندبازی بین آسیا و اروپا

تصاویر تکان دهنده از لحظه آدم ربایی در لندن

عجیب‌ترین و خوش‌رنگ ترین ماهی دنیا!

شگفتی های درمانی درخت خون اژدها

یک رستوران معروف با مجسمه های فرشته

صبحی زیبا در تایلند