ایران پرسمان - آخرین خبر / آه و صد آه! که آن مه ز سفر دیر آمد
شمع خورشید جمالش به نظر دیر آمد
بازار
![]()
گفت سوی تو به قاصد بفرستم خبری
وه! که قاصد نفرستاد و خبر دیر آمد
تو مددگار شو، ای خضر، که آن آب حیات
سوی این سوختهٔ تشنه جگر دیر آمد
نوبهار چمن عیش بدل شد به خزان
زانکه آن شاخِ گلِ تازه و تر دیر آمد
مُردم از شوق همآغوشی آن سرو، دریغ!
کان نهال چمن حسن به بر دیر آمد
ای فلک، پرتو خورشید جهانتاب کجاست؟
کامشب از غصه بمردیم و سحر دیر آمد
یار تا رفت، هلالی، من ازین غم مردم
که: چرا عمر منِ خسته بهسر دیر آمد؟
هلالی_جغتایی
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/1243532/شاعرانه--گفت-سوی-تو-به-قاصد-بفرستم-خبری