ایران پرسمان - ایسنا /غلامعلی حدادعادل به مناسبت آغاز سال جدید با کارکنان بنیاد سعدی دیدار کرد.
به نقل از روابط عمومی بنیاد سعدی، غلامعلی حداد عادل، رئیس این بنیاد در دیدار نوروزی با همکاران بنیاد سعدی، ضمن تبریک سال نو، عید فطر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه مبارک رمضان گفت: الحمدالله هماکنون جایگاه بنیاد سعدی به عنوان متولی آموزش زبان فارسی به فارسیآموزان خارجی در داخل و خارج از کشور تثبیت و شناخته شده است.
او افزود: وظیفه سیاستگذاری و نظارت بر امر آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عهده بنیاد سعدی گذاشته شده است. و با توجه به حضور و تحصیل بیش از 100 هزار دانشجوی خارجی در دانشگاههای ایران این بنیاد نقش مهمی را در توسعه زبان فارسی ایفا میکند.
رئیس بنیاد سعدی همچنین بر اهمیت فضای مجازی و سرمایهگذاری در تجهیزات و جذب نیروی انسانی در این حوزه تأکید کرد.
حدادعادل با اشاره به علاقهاش به سرودن شعر بهاری گفت: 19 شعر بهاری در یک کتابچه با عنوان «آنک بهار» به چاپ رسیده است، متن اشعار را همراه با صدای خودم ضبط کردیم که در آخر کتاب با قرار دادن رمزینه پاسخ سریع ( QR-code ) در اختیار علاقهمندان و همچنین فارسیآموزان برخی کشورها قرار گرفته است و توصیه میکنم که با شنیدن آنها فارسیآموزان خارجی با وزن شعر فارسی نیز بیشتر آشنا شوند.
در پایان او به شرایط و اتفاقات تلخ و سختی که در فلسطین و غزه در حال رخ دادن است اشاره و اظهار کرد: نتوانستم به این حوادث بیاعتنا باشم و در این شعر گریزی نیز به این حوادث زدم که وزن و قافیه این شعر جدید با شعرهای بهاری دیگرم متفاوت است و خیلی ضرباهنگ شادی ندارد.
شعر بهاری امسال با عنوان «به سوی کدامین؟» است که برای همکاران قرائت میکنم:
به سوی کدامین؟
دنیا دوباره نو شد و رنگین شد
باغ از بهار سبز و نگارین شد
تاجی ز یاس و سوسن و نیلوفر
بر سر نهاد باغ و گلآذین شد
بیدار شد ز خواب زمستانی
خوابی که بس گران شد و سنگین شد
سرمست از نسیم سحرگاهی
بازار
![]()
سرخوش ز بوی سنبل و نسرین شد
هر برگ بوستان و گلستانش
نقشی ز گل گرفته و تزئین شد
صحرا که سنگلاخ غریبی بود
گسترده همچو چادر رنگین شد
افسرده بود آب روان در جوی
اینک زلال و جاری و شیرین شد
نوروز و هفتسین و گلاب و گل
تکرار رسم و سنت دیرین شد
اما بگویمت که دلم خوش نیست
با آنچه از جفا به فلسطین شد
ای بس ستمگری ز ستمکاران
بر کودکان بیکس و مسکین شد
از درد و رنج مردم آواره
در خون نشست دیده و غمگین شد
هرجا که لالهای به چمن رویید
رمزی ز غزّه گفت و نمادین شد
هر غنچهای به باغچه پرپر گشت
طفلی به غزّه پرپر و خونین شد
بسیار زن که بی سر و همسر ماند
بسیار تن که بی سر و بالین شد
بر لب هزار درد و دریغ آمد
در دل هزار ناله و نفرین شد
یک سو غم است و سوی دگر شادی
باید کنون به سوی کدامین شد؟!
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/1237702/دیدار-نوروزی-حدادعادل-با-کارکنان-بنیاد-سعدی