ایران پرسمان - وطن امروز / «چرا نظام سلطنتی در ایران منقرض شد و هرگز برنمیگردد؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم محسن ردادی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
نظام سلطنتی در ایران، با قدمتی چند هزار ساله، یکی از کهنترین نظامهای سیاسی جهان به شمار میرود. این نظام نهتنها ساختار سیاسی ایران را شکل داد، بلکه در فرهنگ، زبان و هویت ملی ایرانیان نیز ریشه دواند. کلماتی مانند «شاهرگ»، «شاهراه» و «شاهکلید» نشاندهنده جایگاه بیبدیل شاه در تاریخ و فرهنگ ایران است. این واژهها که در زبان فارسی کاربرد گستردهای دارند، گواهی بر این هستند که شاه در طول قرون متمادی، نهتنها یک مقام سیاسی، بلکه نمادی از نظم، قدرت و هویت ملی بوده است. با وجود این جایگاه تاریخی اما نظام سلطنتی در ایران بتدریج از درون فرسوده شد و در نهایت به پایان راه خود رسید. این نوشتار به بررسی دلایل تاریخی و اجتماعی این افول میپردازد و نشان میدهد چرا نظام سلطنتی در ایران دیگر امکان احیا ندارد.
* فرسودگی تاریخی نظام سلطنتی
نظام سلطنتی در ایران، بویژه از اواخر دوره قاجار بتدریج از درون تضعیف شد. مرگ 2 شاه آخر قاجار، محمدعلی شاه و احمد شاه در تبعید، نشاندهنده این واقعیت بود که جامعه ایران دیگر تمایلی به پذیرش نظام سلطنتی ندارد. این روند در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی، هر دو در تبعید مردند. مرگ شاهان قاجار و پهلوی در تبعید، نه یک اتفاق تصادفی، بلکه نشانهای از افول تاریخی نظام سلطنتی بود. جامعه ایران بویژه در قرن بیستم، بتدریج از این نظام فاصله گرفت و به دنبال الگوهای جدیدی برای حکومت بود. حتی اگر انقلاب اسلامی در سال 1357 رخ نمیداد، نظام سلطنتی به دلیل ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای جامعه و تحولات جهانی، به طور طبیعی به پایان راه خود میرسید.
* سلطنتطلبی در ایران امروز؛ جریانی بیریشه
امروز فعالیتهای سلطنتطلبان در ایران عمدتا محدود به فضای مجازی و برخی محافل خارج از کشور است. این جریان که عموما از نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی مردم سوءاستفاده میکند، تلاش میکند خود را به عنوان آلترناتیوی برای جمهوری اسلامی معرفی کند اما واقعیت این است که سلطنتطلبان نهتنها پایگاه مردمی قابل توجهی ندارند، بلکه حتی در میان مخالفان جمهوری اسلامی نیز جایگاه چندانی به دست نیاوردهاند. بیتوجهی مردم به فراخوانهای سلطنتطلبان، از جمله فراخوان «من وکالت میدهم»، نشان داد جامعه ایران این جریان را جدی نمیگیرد. حتی کشورهای معاند ایران نیز به این واقعیت پی بردهاند و برای براندازی بیشتر به گروه تروریستی منافقین امید بستهاند تا سلطنتطلبان.
* حضور پررنگ سلطنتطلبان در فضای مجازی
در سالهای اخیر سلطنتطلبان با استفاده از ابزارهای مختلف در فضای مجازی تلاش کردهاند حکومت پهلوی را تطهیر کرده و رژیم سلطنتی را به عنوان جایگزینی برای جمهوری اسلامی معرفی کنند. برخی از مهمترین ترفندهای آنان برای جذب مخاطب عبارت است از:
1- نوستالژیسازی از دوران پهلوی
یکی از ویژگیهای بارز فعالیت سلطنتطلبان در فضای مجازی، استفاده از نمادها و شعارهای نوستالژیک مرتبط با دوران پهلوی است. این گروه با تکیه بر خاطرات و تصاویر گذشته، سعی در ایجاد حس نوستالژی و بازگشت به دوران پیش از انقلاب اسلامی دارد. این رویکرد بویژه در میان نسلهای جوانتر که تجربهای از آن دوران ندارند، تاثیرگذار بوده است. سلطنتطلبان تصویری آرمانی از دوران پهلوی ارائه میدهند و مشکلات آن دوران را پنهان میکنند. افرادی که اندک مطالعهای داشته باشند و حتی خاطرات کارگزاران رژیم را خوانده باشند، میدانند چه اندازه این تبلیغات پهلویستها سست و دور از واقع است.
2- منحصر دانستن بهبود اوضاع کشور به بازگشت به رژیم پهلوی
سلطنتطلبان با مقایسه گزینشی میان وضعیت فعلی و دوران پهلوی، تلاش میکنند این تصور را ایجاد کنند که مردم برای بهبود وضعیت کشور، تنها یک گزینه دارند و آن هم احیای سلطنت پهلوی است. اینکه این راهحل ارتجاعی است یا اینکه رضا پهلوی، حتی به اندازه پدر و پدربزرگش توانمند نیست و اینکه پترودلارهای دهه 40 و 50 دیگر تکرار نخواهد شد، برای شیفتگان پهلوی اهمیتی ندارد.
3- استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی و باتهای آنلاین
پهلویستها به اتکای پولهای کلانی که شاه از ایران خارج کرد، دست به ایجاد حسابهای متعدد در شبکههای اجتماعی، تولید محتوای یکدست و تکرار پیامهای خاص میزنند. بیسبب نیست که در صفحههای متعدد پهلویخواهان، همیشه شاهد تکرار مکررات هستیم.
4- سوءاستفاده از نارضایتیهای عمومی
پادشاهیخواهان با سوار شدن بر موج اعتراضات مردمی، خود را به عنوان ناجی معرفی میکنند، بدون اینکه برنامهای مشخص برای آینده ارائه دهند.
* پادشاهیخواهان، منفور حتی در میان اپوزیسیون
سلطنتطلبها حتی در میان اپوزیسیون محبوبیتی ندارند و با رفتارهای خشن و نامعقول خود، اپوزیسیون خارج از کشور را هم از خود متنفر کردهاند. ادبیات پرخاشگرانه و عدم تحمل مخالفان از ویژگیهای بارز جریان سلطنتطلب است. هر فرد یا گروهی که از سلطنت انتقاد کند، مورد حمله و فحاشی قرار میگیرد. همین یک ماه پیش بود که یکی از طرفداران سلطنت بر سر مزار غلامحسین ساعدی، در قبرستان پرلاشز پاریس ادرار کرد. این اقدام تلافی کاریکاتورهایی بود که توکا نیستانی از رضا پهلوی کشیده بود. اینکه ربط توکا نیستانی با غلامحسین ساعدی چیست، به تهمت شرمآوری بازمیگردد که این قلم از بازگویی آن ابا دارد اما به هر حال این جماعت، برای تهمت زدن به مخالفان خود حد و مرزی قائل نیستند.
رفتارهای خشونتآمیز پادشاهیخواهان در تجمعات ضدانقلاب بخش دیگری از رفتارهای افراطی این گروه است. تجمعات ضدجمهوری اسلامی در لسآنجلس و لندن، به لطف عناصر پهلویدوست به خشونت و درگیری کشیده شد. تصاویر و فیلمهایی که از آسیبدیدگان این تجمعات منتشر شده، یک آبروریزی برای کل اپوزیسیون است و ای کاش صداوسیما این تصاویر و گفتههای شاهدان را پخش کند.
* سلطنتطلبی؛ فرصتی برای جمهوری اسلامی؟
فعالیتهای سلطنتطلبان بهرغم بیتأثیری، میتواند به نوعی فرصت برای جمهوری اسلامی باشد. این جریان که از پیش باخته است، خود را به عنوان رقیب جمهوری اسلامی معرفی میکند. یک رقیب ضعیف، همیشه برای حکومتها یک نعمت به شمار میرود. سلطنتطلبان به دلایل مختلف ضعیف هستند و نمیتوانند هرگز به عنوان یک نظام جایگزین مطرح شوند. دلایل ناتوانی جریان سلطنتطلب برای مقبولیت یافتن عبارت است از:
1- سلطنتطلبی یک بار شکست خورده و امتحان خود را پس داده است. تصور بازگشت پهلوی به قدرت مانند این است که تصور کنیم خاندان صدام روزی در عراق بتواند قدرت را پس بگیرد.
2- سلطنتطلبان بیشتر بر تخریب وضعیت موجود تمرکز دارند تا ارائه یک طرح جامع برای آینده ایران. این مساله باعث شده بسیاری از مردم آنها را جدی نگیرند. آیا تاکنون دیدهاید رضا پهلوی حتی یک برنامه عملیاتی برای حکومت خود ارائه کرده باشد؟
3- بر خلاف ادعای سلطنتطلبان مبنی بر داشتن حمایت گسترده، شواهد نشان میدهد پایگاه اجتماعی آنها محدود است و اغلب به مهاجران ایرانی در غرب محدود میشود.
4- شخصمحوری و تاکید پهلویخواهان بر رضا پهلوی، با ارزشهای قرن 21 سازگار نیست. سلطنتطلبان نشان دادهاند از برپایی یک نظم دموکراتیک عاجزند. این موضوع در جریان «منشور مهسا» که با هدف وحدت اپوزیسیون شکل گرفته بود، به وضوح دیده شد. رضا پهلوی نتوانست در کنار سایر گروههای اپوزیسیون به فعالیت ادامه دهد و خود او، به عامل فروپاشی این گروه تبدیل شد. این نشاندهنده تداوم خوی استبدادی سلطنتطلبها و ناتوانی آنها در پایبندی به اصول ابتدایی دموکراسی است.
5- در حالی که در جنگ غزه، تمام آزادیخواهان از مردم فلسطین حمایت کردند، سلطنتطلبان آشکارا از اقدامات رژیم صهیونیستی حمایت کرده و حتی حملات وحشیانه به غیرنظامیان را توجیه کردند. این موضعگیری، لکه ننگی بر دامان این جریان است که هرگز پاک نخواهد شد و نشان میدهد آنها حاضرند برای رسیدن به قدرت، در کنار جنایتکاران تاریخ بایستند. با توجه به دلایل بالا، میتوان گفت سلطنتطلبان بختی برای کسب قدرت در آینده نخواهند داشت و این امر برای نظام جمهوری اسلامی یک فرصت است. پهلویخواهان با اختلافافکنی میان اپوزیسیون، خدمتی به جمهوری اسلامی کردند که هیچ گروه دیگری قادر به انجام آن نبود.
وجود یک جریان ضعیف و بیریشه مانند سلطنتطلبی، میتواند به بقای جمهوری اسلامی کمک کند. این خدمتی است که خاندان سلطنتی به مردم ایران میکند.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/1215368/سرمقاله-وطن-امروز--چرا-نظام-سلطنتی-در-ایران-منقرض-شد-و-هرگز-برنمیگردد؟