ایران پرسمان - عصر ایران /متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
همین آقای فواد ایزدی، در اوج سال های جنگ هشت ساله در حالی که هم سن و سال هایش در جبهه های جنگ جلوی تیر می رفتند، همراه خانواده به آمریکا رفت و سال ها پس از پایان جنگ به کشور برگشت. کسی که وقتی سن و سالش ایجاب می کرده برای دفاع از کشور یا به قول حودش حکومت اسلامی جلوی تیر برود، به جای رفتن به جبهه، به آمریکا رفته، اکنون با چه رویی فلسفه می بافد درباب روش های فرستادن جوانان مذهبی جلوی تیر؟!
فواد ایزدی استاد دانشگاه و تحلیلگر همه جا حاضر اصولگرا در چرایی الزام زنان و دختران به حجاب گفته است: ما یک سری جوان داریم که اگر برای کشور مشکل ایجاد شود آنها باید بروند جلوی تیر، چارهای نیست و میروند. برای چه میروند؟ چون احساسات این است این جمهوری اسلامی است، این جوانها مذهبی هستند حکومت را از خودشان میدانند، داوطلب میشوند برای رفتن جلوی تیر، این فرد اگر احساس کند حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست برای چه باید برود جلوی تیر؟!
هر چند حجاب به عنوان یک امر دینی، مورد احترام است ولی فارغ از اصل حجاب و صرفاً درباره مهملات و مزخرفاتی که به نام دفاع از حجاب به خورد جامعه داده می شود، نکات زیر را متذکر می شویم:
1 - سال ها برای ترویج حجاب به زنان و دختران گفتند که حجاب مصونیت است نه محدودیت؛ یعنی وقتی حجاب دارید، خودتان امنیت دارید و بهتر است از برای امنیت خودتان هم که شده، حجاب تان را رعایت کنید و حتی زنان به مروارید و حجاب به صدف تشبیه شد و تصویر سازی هم کردند که خیلی خوب جا بیفتد ؛ سال ها گفته شد که حجاب دستور خداوند است و برای تقرب به خدا باید حجاب داشته باشید؛ سال ها گفته شد که حجاب، نشانه شخصیت والای و کرامت یک زن است، پس برای حفظ شخصیت و کرامت تان حجاب تان را رعایت کنید؛ سال های گفته شد که حجاب قانون کشور است و هر شهروندی باید قانون را محترم بشمارد، سال ها گفته شد اگر حجاب تان را رعایت نکنید، مجازات می شوید و محرومیت خواهید داشت و ... .
نتیجه این همه دعوت و توضیح و تشبیه و ترغیب و تهدید چه شد؟ آیا تعداد زنان و دخترانی که حجاب دارند روز به روز و سال به سال کمتر نشد؟!
بعد از ناکامی همه آن روش ها و سخن ها و استدلال ها در گسترش حجاب ، غم انگیز، تاسف بار و رقت انگیز و صد البته بسیار مشکوک است که کسی با عنوان دکتر و استاد دانشگاه و تحلیلگر اصولگرا بیاید و دلیل تازه ای برای الزام زنان و دختران به حجاب روی دایره بریزد و با استدلالی احمقانه بگوید هدف از حجاب این است که جوانان کشور بروند جلوی تیر!
یکی نیست از این دانای کل بپرسد زنی که نه برای تقرب به خدا و برای مروارید بودن و نه از ترس جریمه، حاضر نمی شود آن گونه که شما می خواهید حجاب بر سر کند، چگونه با این استدلال نابخردانه قانع می شود که حجاب داشته باشد؟!
2 - شاید پاسخ دهد که روی سخن با حکومت است که برای حفظ نیروهایی که برایش جلوی تیر می روند، زنان را ملزم به حفظ حجاب کند!
این پاسخ نیز بسیار تهی مغز است و بیش از هر چیز دیگری وهن نظام اسلامی است؛ اساساً فلسفه تشکیل حکومت اسلامی بستر سازی برای اجرای شریعت است. با این حال، جناب ایزدی، می گوید اصرار بر رعایت حجاب، نه برای اجرای شریعت که برای حفظ حکومت است. به بیان دیگر و وسیع تر با استدلال او ، دین در خدمت حکومت دینی است نه حکومت دینی در خدمت دین!
آیا آقای ایزدی، وقتی داشته چنین مهملی می بافته به تالی فاسد آن فکر می کرده است؟!
3 - گفته است اگر جوانان مذهبی ببینند که حکومت دیگر اسلامی نیست، انگیزه ای برای دفاع از آن نخواهند داشت. سوال این است که آیا تنها چیزی که حکومت را دینی می کند، حجاب زنان است یا حکومت دینی وظایف دیگری هم دارد که اگر بدان ها عمل نکند، حامیانش دلسرد می شوند؟ مثلاً اجرای عدالت درباره دانه درشت ها و رانت خوارها و زمین خوارها و باغ خوارها، بستر سازی برای حضور همه شایستگان در مصادر تصمیم گیری، تضمین حداقل های زندگی، تامین امنیت عمومی، حراست از آزادی های فردی و اجتماعی و ... .
آیا به نظر آقای دکتر، اگر جوان مذهبی تبعیض را با تمام وجود در جامعه لمس کند، صدای خرد شدن خانواده اش را زیر بار تورم و گرانی ناشی از بی کفایتی دولتمردان بشنود و حضور مافیاهای رانتخوار را که از نفت گرفته تا فیلترینگ، خون مردم را در شیشه می کنند، ببنید، دلسرد نمی شود و همچنان جلوی تیر می رود ولی اگر ببیند تعدادی از زنان حجاب ندارند، نمی رود؟ یعنی جناب ایزدی عقل جوان امروزی در همین حد می بینید؟ یا برای حکومت اسلامی، شأنی جز مراقبت از روسری زنان قائل نیست؟!
4 - اصل این است که اگر خدای ناکرده روزی تعرضی به ایران شود، همه مردم از میهن شان دفاع می کنند. ولی نگاهی مخربی که امثال فواد ایزدی دارند، باعث جداسازی حکومت از میهن و مردم می شود و از این روست که می گوید " alt="ایران پرسمان" width="100%" />
این خط، یعنی جدا سازی مردم و کشور از حکومت، همان خط راهبردی است که آمریکا از زمان جرج بوش آن را به طور علنی اعلام کرده و پی گرفته است و اکنون، افرادی مانند فواد ایزدی در ظاهر اصولگرا، با ادبیاتی دیگر، در حال پیگیری اش هستند.
باید به جناب ایزدی و همفکرانش یادآور شد که هم و غم حکومت، باید جلب رضایت عمومی باشد و نه گروه خاصی؛ فهمیدنش اینقدر سخت است یا خودشان را به آن راه زده اند؟!
5 - همین آقای فواد ایزدی، در اوج سال های جنگ هشت ساله در حالی که هم سن و سال هایش در جبهه های جنگ جلوی تیر می رفتند، همراه خانواده به آمریکا رفت و سال ها پس از پایان جنگ به کشور برگشته است. کسی که وقتی سن و سالش ایجاب می کرده برای دفاع از کشور یا به قول حودش حکومت اسلامی جلوی تیر برود، به جای رفتن به جبهه، به آمریکا رفته، اکنون با چه رویی فلسفه می بافد درباب روش های فرستادن جوانان مذهبی جلوی تیر؟!
به قول مرحوم محمدرضا آقاسی، شاعر آیینی-شیعی:
کیستند اینان؟ رفیق نیمه راه
وقت جانبازی به کنج خانقاه
فصل جنگ آمد، تماشاگر شدند
صلح آمد، لاله پرپر شدند
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/1197547/عصر-ایران-مطرح-کرد--مهملبافیهای-یک-استاد-دانشگاه