ایران پرسمان - اعتماد / سرمقاله اعتماد با عنوان «مختصات رقابتهای ایران و ترکیه از قفقاز تا شام!» به قلم ولی نصر در ادامه آمده است:
تحولات چند هفته اخیر در لبنان و سوریه - از رویارویی اسراییل با حزبالله گرفته تا سقوط بشار اسد - فصل جدیدی را برای خاورمیانه رقم زده است. شاید گروهی مدعی شوند که حملات اسراییل به شام، زمینه را برای برقراری صلح و ثبات در منطقه هموار میکند. با این حال، نتیجه محتملتر، تشدید رقابت منطقهای برای پر کردن خلأ ناشی از کاهش (ادعایی) حضور ایران و مقاومت در سوریه است. تحولات خاورمیانه و رویارویی تلآویو و حزبالله موازنه بین ایران و اسراییل را تغییر داد و حالا سقوط بشار اسد میتواند موقعیت ایران و مقاومت را تحت تاثیر قرار دهد. اما پیامد گستردهتر تحولات اخیر، تغییر موازنه قوا بین ترکیه و سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. پایان غافلگیرکننده اسد نقطه عطفی برای سوریه است و همزمان میتواند موقعیت ایران و روسیه را نیز تحت تاثیر قرار دهد. روسیه شاید پایگاههای نظامیاش را از دست بدهد؛ پایگاههایی که کرملین از آنها برای نفوذ در آفریقا استفاده میکرد. همزمان این احتمال وجود دارد که ایران به واسطه تحولات شام نتواند بسان گذشته از سوریه به عنوان پلی به لبنان برای حمایت از حزبالله استفاده کند.با این همه این متغیرهای احتمالی همه داستان نیست. شورش رعدآسا 12 روزه شورشیان که در نهایت به سقوط دمشق منجر شد شاید بازی قدرت ترکیه است. آنکارا حامی اصلی نیروی اصلی مخالف اسد، نیروهایی چون (حیات تحریرالشام) بوده و تا حد زیادی عامل موفقیت این گروه در میدان نبرد است. ترکیه از سرعت فروپاشی دولت اسد شگفتزده شد، اما در انتظار چنین نتیجهای بود. آنچه در شام رخ داد نمایش روشن توانایی و قدرت ترکیه است؛ قدرتی که این بازیگر با توسل به اهرمهایی چون تحریرالشام و متحدانش به نمایش گذاشت و حالا ظاهرا به عنوان بازیگر خارجی فعال و برجسته در سوریه نقشآفرینی میکند. با گذشت زمان، دستاوردهای ترکیه در سوریه برجسته شده و شاید نفوذ آنکارا در لبنان و عراق افزایش یابد. چنین گزارهای توازن قدرت منطقهای را به طرق مهمی تغییر خواهد داد. اولا، شاید دستاوردهای ترکیه فعل و انفعالهای تهران را تحت تاثیر قرار دهد، اما به همان اندازه - اگر نه مهمتر- این گزاره پیامدهایی برای دیگر بازیگران منطقهای دارد.
همه آنها احتمالا سیاستهای خود را برای واکنش به واقعیت جدید تنظیم میکنند. از منظر ایران، سقوط اسد شاید زمینه را برای تغییر استراتژیش فراهم کند. اما همانطور که ناظران میگویند دستاوردهای ترکیه در سوریه میتواند برای تمامی منطقه نگرانکننده باشد. ایران، ترکیه را به عنوان رقیب منطقهای میبیند؛ رقیبی که حوزههای نفوذ تهران در خاورمیانه و قفقاز را در خفا به چالش میکشد، جغرافیایی که دو بازیگر مدتهاست در آن رقابت میکنند. با حمایت قدرتمند ترکیه از آذربایجان بالاخص در جریان حمله برقآسا باکو به ایروان برای بازپسگیری قرهباغ کوهستانی از ارمنستان در سپتامبر 2023، رقابت میان تهران و آنکارا قدرت گرفت. در شرایط کنونی اگر آنکارا به واسطه تحولات سوریه جسورتر شود و با حمایت دوباره از باکو بتواند بر مسیر تجاری کریدور زنگزور که آذربایجان و ارمنستان را به ترکیه متصل میکند، کنترل داشته باشد، رقابتها در قفقاز بالا میگیرد. چنین فعل و انفعالهایی را میتوان در قاب بازسازی قدرت امپراتوری عثمانی در قفقاز و شام تبیین کرد؛ مقولهای که ایران بین قرنهای 16 و 20 با آن دست و پنجه نرم میکرد.در این میان اسراییل دشمن اصلی ایران نیز دلایلی برای نگرانی از تحولات در سوریه دارد. اسراییل ممکن است درگیر چالشهای ذاتی حوزه نفوذ ترکیه در شام شود. دولتی به رهبری تحریرالشام پس از تثبیت قدرتش در سوریه، الحاق بلندیهای جولان توسط اسراییل را رد کرده و احتمالا در مورد مصائب فلسطینیها بیطرف نمیماند. پیوندهای عرب سنی تحریرالشام با فلسطینیها غیرقابل انکار است. به بیانی دیگر تهدید به وجود آمده در مرزهای اسراییل شاید در نظم سیاسی جدید دمشق نهفته باشد، نظمی که در حمایت ترکیه تعریف شده است.از طرفی دیگر برای کشورهای عربی - از مصر و اردن گرفته تا کشورهای حاشیه خلیجفارس - پیروزی تحریرالشام در سوریه بسان پژواک خطرناک بهار عربی است؛ قیامی که پادشاهیها تصور میکردند بدان پایان دادند.بهار عربی اقتدارگرایی در جهان عرب را به واسطه فراخوانها برای دموکراسی به چالش کشید. معترضان مورد حمایت احزاب اسلامگرا قرار گرفته، برخی از آنها دموکراسی را پذیرفتند و برخی به دنبال تعریف ساختارهایی با محدودیتهای بیشتر بودند. رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه، بهار عربی را پذیرفت و آیندهای برای جهان عرب ترسیم کرد که منعکسکننده دیدگاهش از دموکراسی است. همزمان بسیاری از احزاب اسلامگرا ترکیه را الهامبخش دیده و از حمایتهای این بازیگر برخوردار شدند.در این میان کشورهای عربی سخت جنگیدند تا جنبش معترضان را در کشورهای خود سرکوب کنند، همین مقوله این گروه از بازیگران را در مقابل ترکیه قرار داد. در نهایت، کشورهای عربی پیروز شدند. هیچ جا برای ترکیه بسان سوریه میدان برای مانور هموار نبود. حزب عدالت و توسعه فعالانه در کنار اپوزیسیون ایستاد و از میلیونها پناهنده که از جنگ داخلی فرار کردند، استقبال کرد. در طول جنگ داخلی سوریه، روسیه و ایران تلاشهای ترکیه برای سرنگونی اسد را ناکام گذاشتند.در آن بازه زمانی کشورهای عربی به واسطه نزدیکی اسد به ایران و اتحاد دو کشور، به رییسجمهوری سوریه پشت کردند، اما فارغ از رقابت اعراب و ایران، بقای اسد با اهداف پادشاهیها مطابقت داشت. اخیرا، این گروه از کشورها برای بازسازی روابط با اسد ابتکار عملهایی را تعریف کرده و زمینه را برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب هموار کردند.با این حال، تقریبا 14 سال پس از آغاز قیام سوریه، ترکیه سرانجام در نبرد خود برای پایان اسد و ورود به سوریه پیروز شده است. برای کشورهای عربی چنین گزارهای نگرانکننده است، این پیروزی فصلی دیرهنگام از بهار عربی است.افزایش فعل و انفعالهای ترکیه به عنوان قدرت منطقهای، ناگزیر زمینه را برای همسویی مجدد فراهم کرده و سپس راهبردهایی برای مهار و معکوس کردن تحولات شام تعریف میکند. بازیگران منطقه باید از شکافهای داخل سوریه بهرهبرداری کنند. امروز تحریرالشام کنترل دولت سوریه و کریدور بسیار مهم شمال-جنوب از حلب تا دمشق را در اختیار گرفته، اما تسلط این گروه بر بقیه کشور جای تردید دارد، زیرا نیروهای دیگری نیز در سوریه فعالیت میکنند، همزمان نیروهای کرد نیز شمال شرق این کشور را در اختیار دارند. این نیروها ممکن است دلایل خاصی برای به چالش کشیدن نظم جدید در دمشق داشته باشند و اگر حمایت بازیگران خارجی را همصدا با آرمانهایشان به دست آورند، تلاشهایشان بیشتر خواهد شد.بهترین نتیجه برای سوریه پس از سالها رنج، یک کشور قوی و باثبات است که بر بازسازی تمرکز دارد. با این حال، اگر سوریه در گرداب رقابت منطقهای گرفتار شود، ممکن است درگیر آیندهای شود که بیشباهت به لیبی نیست، جایی که رقابت بین قدرتهای خارجی کشور را در هم شکسته و رنج مردمانش را طولانیتر کرده است.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/1196258/سرمقاله-اعتماد--مختصات-رقابتهای-ایران-و-ترکیه-از-قفقاز-تا-شام!