ایران پرسمان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فاطمه خوشنما| نعیمه نظامدوست گوشی تلفن استودیو را برمیدارد و منتظر میماند که علیخانی از طبقه بیست و چندم جواب بدهد. علیخانی گوشی را برمیدارد و منتظر است. نظامدوست به هوای نوستالژی سالهای دهه 60 در گوشی تلفن فوت میکند. مخاطب اینجا و با دیدن این تصویر حتماً خندیده است. علیخانی اما اجازه نمیدهد و خیلی تیز و فوری به نظامدوست میگوید: «تو اگه فوت کنی که طوفان کاترینا میشه!» حالا اینکه طوفان کاترینا چه بود و با آمریکا چه کرد، مسئله این یادداشت نیست، اما اینکه علیخانی چرا این اصطلاح را برای نظامدوست به کار برده است کاملاً واضح و بدیهی است و احتمالاً نیازی به توضیح ندارد.
در جای دیگری از برنامه هم به کنایه خطاب به همین خانم میشنویم که میگوید: «چه خوب (از روی مبل) بلند میشی و میشینی!» مصادیق کنایههای علیخانی به اندام و وزن نظامدوست آنقدر زیاد است و در برنامه فراوانی دارد که بیان بیشتر این موارد جز ایجاد حس شرمساری چیز بیشتری نصیب خواننده نخواهد کرد. بماند که در فصل قبلی جوکر بانوان هم مجری محترم همین طعنهها و کنایهها را خطاب به یکی از مهمانان درباره میزان هوش و بهرههوشی او به کار گرفته بود.
آنچه اینجا برای ما به عنوان مخاطب اهمیت پیدا میکند این است که رسانه و دستاندرکارانش قرار است به ما چه چیزی بدهند یا چه چیزی را از ما بگیرند. آیا کسی که ادعا دارد میتواند و میخواهد برای مردم برنامه بسازد و آنها را سرگرم کند، نباید از ملزومات رسانه و جامعهای که در آن و برای آن برنامه میسازد باخبر باشد؟ شوخیهای علیخانی در جوکر بانوان با اندام و وزن نظامدوست برای همه زنها و آدمهایی که با دغدغههای روانی و اجتماعی اضافهوزن و چاقی دست و پنجه نرم میکنند، خیلی گران تمام میشود. این شوخیها، هرچند که خود نظامدوست به آن بخندد، برای روان دختران و زنان جامعه همان کاری را میکند که طوفان کاترینا با قسمتی از سرزمین آمریکا کرد.
مصداق خرابیهای این طوفان که با عنوان شرم بدن و تننکوهی از آن یاد میشود، سلامت روان زنان جامعه را هدف گرفته و آنها را دچار اضطراب اجتماعی، شرم از غذا خوردن، انزوای اجتماعی و افسردگی و روی آوردن بیرویه به عملهای لاغری خواهد کرد. شرم از بدن یا Body Shaming نوعی اختلال تننکوهی است که افراد درگیر با این اختلال نظر به شدت منفی درباره ظاهر و اندام خود دارند و به اصطلاح خودشان را نمیپذیرند. این اختلال افراد را دچار وسواس شدید درباره بدن خودشان میکند تا جایی که توان زندگی عادی در جامعه را از آنها میگیرد.
شاید در نگاه اول اینطور به نظر بیاید که رفتارهای علیخانی صرفاً در حد یک شوخی کلامی است، اما برای دختران و زنانی که در عصر کمالگرایی اندام و وزن در میدان نبرد شبکههای اجتماعی، مدام در حال جنگیدن با تصاویر غیرواقعی از بدن هستند، حتی همین به ظاهر شوخیهای کلامی هم آنها را از لبه پرتگاه شرم بدن و تننکوهی به چاه ویل اضطراب از شرم اجتماعی میاندازد. نمونههای این اضطراب اجتماعی و شرم بدن را همین الان در جامعه به وفور میبینیم که اغلب ذهن دختران جوان از سنین خیلی پایین را درگیر میکند.
آقای علیخانی؛ شما میدانید که روزانه آدمهای زیادی بابت شرم بدن و اضطراب ناشی از آن در جمع همکاران و دوستان خود غذا نمیخورند یا با زجر زیادی غذا میخورند؟ آقای علیخانی شما میدانید که آمار عملهای جراحی لاغری به طرز جنونآمیزی بالا رفته است؟ آیا میدانید که دختران 13 و 14 ساله در معرض اعتیاد به موادمخدر هستند برای لاغرتر شدن؟ میدانید که با خندههای بیجا به اندام و وزن یک نفر استانداردهای ذهنی یک جامعه را تکان میدهید؟ و حالا آدمها از ترس این خندههای من و شما به هر ریسمانی برای لاغر شدن چنگ میزنند؟
آقای علیخانی، بخواهیم یا نخواهیم در عصر حاضر کیفیت ارتباط انسان با خودش، بخش بزرگی از حقیقت جهان اوست. وقتی کسی ادعا میکند برنامهای ساخته که مردم را سرگرم کند و برای چند ساعت فارغ از همه مشکلات روزمره، آنها را بخنداند، نباید با بیاحتیاطی در رفتار و کلام خود موجب درگیری ذهنی مخاطب و کشتی گرفتن او با خودش شود. رسانه اغلب از افراد چاق برای سرگرم کردن و سوژه کردن استفاده میکند چون یک آدم چاق یک ایده دمدستی خنده و تمسخر محسوب میشود. آقای علیخانی، شما قرار بود در جوکر به اتفاقات خندهدار هم نخندید نه اینکه رنج ذهنی بخش زیادی از جامعه را دستمایه شوخی و خنده خودتان کنید.