چاپ

ایران پرسمان - فرارو / پلنگ دست به کار خطرناکی زد و راهش را از میان انبوه تمساح‌ها طی کرد، فقط به دنبال شکافی بود که به طعمه برسد. حتی مجبور شد از چند ضربه تمساح‌ها طفره رود، اما برای جلوگیری از پیشروی او کافی نبود.
استفان کرایسبرگ عکاس حیات وحش، صبح زود در یک سافاری در جنوب لوانگوا بود که با گروهی از تمساح‌ها در جنون غذا خوردن برخورد کرد.
تمساح‌ها به قدری زیاد بودند که به سختی می‌شد متوجه شد چه چیزی می‌خوردند، اما آنها مدتی را صرف کردند و موفق شدند طعمه را بز کوهی تشخیص دهند. با دیدن این که خوردن این شکار در خشکی انجام می‌شود، فرض بر این بود که شکارچی دیگری بز کوهی را گرفته و رها کرده است.
هرچه زمان بیشتری را صرف مشاهده می‌کردند، تمساح‌های بیشتری از رودخانه ظاهر می‌شدند. تماشای اینکه چه تعداد تمساح جذب این شکار شده اند بسیار جذاب بود.
تمساح نیل می‌تواند بیش از 50 درصد وزن بدن خود را در یک وعده غذایی بخورد. به طور متوسط، بز کوهی معمولی بسیار کمتر از آن وزن دارد. به این معنی که واقعاً غذای کافی برای گردش در اینجا وجود نداشت و همه تمساح‌ها احتمالاً به این دلیل بسیار بدخلق بودند!
ناگهان پلنگی در حال قدم زدن از بوته‌ها وارد شد. چه کسی فکر می‌کرد درنده دیگری در اطراف باشد؟ در ابتدا برای همه شگفتی بزرگی بود، اما بعد فرض شد که پلنگ در ابتدا بز کوهی را گرفته بود و مجبور شد آن را رها کند. حالا به این نتیجه رسیده که باید شکار خود را از چنگ تمساح‌ها خارج کند.
وقتی تمساح‌ها غذای شما را می‌دزدند، واقعاً نمی‌توان کاری برای آن انجام داد. با این حال، این پلنگ آن را ندارد! اگر قرار بود غذایش را از دست بدهد، همه چیز را از دست نمی‌داد.
پلنگ دست به کار خطرناکی زد و راهش را از میان انبوه تمساح‌ها طی کرد، فقط به دنبال شکافی بود که به طعمه برسد. حتی مجبور شد از چند ضربه تمساح‌ها طفره رود، اما برای جلوگیری از پیشروی او کافی نبود.
در نهایت فضایی را که به دنبالش بود پیدا کرد و با یکی از تمساح‌ها دهان به دهان شد! ناامیدانه شروع به کشیدن کرد و تلاش کرد تکه‌ای از طعمه را جدا کند.
پلنگ که نتوانست سهم مناسبی به دست آورد، ناامید شد و وقتی تمساح دیگری حمله‌ور شد پلنگ با پنجه‌هایش به او ضربه‌ای زد.
پلنگ تنها توانست دو تکه کوچک از طعمه را به دست آورد و از آنجا دور شد. مطمئناً ارزش آن همه ریسکی را که در نهایت انجام داد را نداشت، اما دیدن آن بسیار باورنکردنی بود!