ایران پرسمان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سیده آزاده امامی| رهبر معظم انقلاب صبح یکشنبه در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای امنیت با اشاره به تجاوز رژیمصهیونیستی به خاک کشورمان فرمودند: «شرارت صهیونیستها نه بزرگنمایی شود و نه کوچکانگاری.»
ایشان درخصوص واکنش جمهوری اسلامی به این اقدام تجاوزکارانه نیز تأکید کردند: «باید خطای محاسباتی رژیمصهیونیستی به هم بخورد. اینها دچار خطای محاسباتیاند نسبت به ایران. اینها ایران را نمیشناسند، جوانان ایران را نمیشناسند، ملت ایران را نمیشناسند، قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران را هنوز درست نتوانستهاند بفهمند؛ این را ما باید به اینها بفهمانیم.»
رهبر انقلاب تشخیص کمّ و کیف این امر را متوجه مسئولین دانسته و تصریح کردند: «کیفیت کار را مسئولان ما باید تشخیص بدهند و درست بفهمند آنچه که صلاح این کشور و این ملت است آن را انجام بدهند.»
پرواضح است که در مواجهه با چنین موقعیتهایی تشخیص سیاستها و نوع اقدام نظام تنها در اختیار و صلاحیت مسئولان طراز اول و کارگزاران بلندپایه نظام بوده است، اما آنچه از فحوای این کلام رهبری برمیآید این است که مقصود از «مسئولان» مشخصا افرادی غیر از خود ایشان است که در این بزنگاه تاریخی مسئولیت مهم اتخاذ تصمیم صحیح به منظور تحقق بهترین اقدام ممکن معطوف به آنهاست.
از صبح شنبه که تحلیلها پیرامون تجاوز صهیونیستها و چند و چون پاسخ جمهوری اسلامی به آن مطرح شده است، مطابق معمول این سالها دو راه فراروی نظام ترسیم شده است؛ یکی آنکه عملیات ضعیف و کمرمق دشمن را به حساب تقلای رژیم برای حفظ آبرو با کارکرد «مصرف داخلی» و اعاده حیثیت نتانیاهو بعد از عملیات «وعده صادق 2» نزد افکار عمومی شهرکنشینان صهیونیست گذاشته و به این اعتبار که در این هجمه خسارت قابلتوجهی متوجه ما نشده طبق معمول یک سال گذشته نسخه «خویشتنداری» تجویز کرده و بر آنند که ما هم بر آن چشم بسته و قید پاسخ را بزنیم تا بهزعم ایشان به «تشدید تنشها» دامن نزنیم و در «تله جنگ» صهیونیستها نیفتیم و امیدوار باشیم کفتاران کودککش نیز به همین اقدام بسنده کرده و سرخوش از یک برد تصنعی و کاذب چه بسا تن به آتشبس دهند و به این ترتیب «عدم پاسخ ایران» آغازی باشد بر پایان یکسال کشتار وحشیانه رژیم اشغالگر در غزه و لبنان و برچیده شدن سایه سیاه جنگ از غرب آسیا!
تحلیل دوم اما نه ناظر به میزان خسارات وارده، که ناظر به «اصل تجاوز» و گستاخی رژیمصهیونیستی در نقض حریم هوایی و حمله به برخی مناطق کشور ازجمله پایتخت و قاطعانه بر این باور است که از آنجا که در عملیات بامداد شنبه برخلاف حمله به کنسولگری ایران در دمشق و حتی ترور شهید هنیه در تهران، رژیم گستاخانه به حریم هوایی و پایتخت کشورمان تعرض کرده و برای نخستینبار صریحا مسئولیت آن را به عهده گرفته و به خود جرئت عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی را داده است، بهمراتب بیش از دو واقعه پیشین ضرورت و اقتضا پاسخ دارد.
این فارغ از آن است که بررسی الگوهای رفتاری اسرائیل در طول زمان نیز ثابت کرده هرگاه در برابر گردنکشی و گستاخی این رژیم انفعال یا حتی انعطاف به خرج داده شده، بر گستاخی و گردنفرازی صهیونیستها افزوده شده و درنتیجه آنها دست به اقدام بزرگتری زدهاند.
حالا آن دسته از کارگزاران کشور که از جانب رهبری مسئولیت «تشخیص کیفیت» پاسخ به تجاوزگری رژیمصهیونی متوجه ایشان است بایستی با لحاظ دو تحلیل مذکور تصمیم بگیرند که در این برهه حساس کنونی که انصافا از هر برهه حساسی در تاریخ 45 سال گذشته انقلاب حساستر است، چه رویکردی مقابل اقدام گستاخانه دشمن در پیش گیرند که تامینکننده بیشترین منفعت و مصلحت و همزمان دفعکننده بیشترین تهدید از سر کشور و ملت و محور مقاومت باشد.
واضح است که علیرغم واگذاری «تشخیص کیفیت» مواجهه با رژیم به مسئولان، آنها مخیر به اتخاذ «هر تصمیمی» نیز نیستند و امکان انتخاب دوگانههای متضاد و متعارض «اقدام» و «عدم اقدام» به نحو همزمان و همعرض مقابل آنها گشوده نیست و شرایط فعلی پاسخی خاص میطلبد.
ضمن آنکه تحقق آنچه رهبری با عنوان «برهمزدن خطای محاسباتی دشمن» و «فهماندن قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران» مطرح کرده و بر آن تأکید دارند- که بهمثابه یک راهبرد راهگشا فراروی مسئولان برای اتخاذ تصمیم حیاتی در این مقطع تعیینکننده است- مسلما اقتضای کنش و اقدامی خاص دارد، چه اینکه «برهمزدن خطای محاسباتی دشمن» و «فهماندن قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران» از هر کنشی برنمیآید!
حالا باید منتظر ماند و دید مسئولانی که مورد خطاب رهبری واقع شدهاند با دستفرمان تحلیل اول، رویکردی را که پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران اتخاذ شد «تکرار» کرده و راه رفته را دوباره از سر میگیرند و آزموده را دوباره میآزمایند، که در این صورت باید توضیح دهند چگونه از رهگذر «بیعملی» و «عدم پاسخ»، «خطای محاسباتی دشمن» را «بر هم میزنند» و «قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران» را به دشمن «میفهمانند»؟ که مسلم است «بیعملی» و «عدم پاسخ»، نهتنها «خطای محاسباتی دشمن» را در اتخاذ راهبرد در مواجهه با ایران بر هم نمیزند، اتفاقا این توهم را که اقدام علیه جمهوری اسلامی و نقض خطوط قرمز آن هیچ پاسخی در پی نخواهد داشت، تایید و تقویت نیز خواهد کرد!
این تازه صرفنظر از آن است که در صورت «تکرار رویکرد» قبل، طبیعتا و ناگزیر باید «تکرار نتیجه» آن، یعنی رخداد واقعهای شبیه ترور سیدعزیز مقاومت را نیز به انتظار بنشینند!
یا اینکه مسئولان با تحلیل درست از شرایط و فهم صحیح «صلاح کشور و ملت» بهگونهای عمل کرده و تصمیم خواهند گرفت که نتیجه تصمیمشان بهواقع «بر هم زدن خطای محاسباتی دشمن» و «فهماندن قدرت و توانایی و ابتکار و اراده ملت ایران» را در پی داشته باشد.
ضمن آنکه توجه به این نکته هم ضروری است که آنگونه که از وقایع برمیآید ظاهرا دو عملیات «وعده صادق» برای «برهمزدن خطای محاسباتی دشمن» بسنده نبوده که او را به گستاخی و شرارت بیشتری واداشته است، بنابراین ضروری است مسئولان در اتخاذ هر تصمیم و تدبیری برای مواجهه با تجاوز شرورانه اخیر رژیم این مهم را نیز مد نظر داشته باشند.
باید منتظر ماند و دید.