ایران پرسمان - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
استفان والت، نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل در مطلبی برای فارن پالیسی نوشت، در اول مه2003، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا در حالی که لباس خلبانی به تن کرده بود، از یک هواپیمای وایکینگ اس 3 بالا رفت و روی عرشه ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن فرود آمد. او در حالی که بالای سرش بنری با عبارت «ماموریت انجام شد» نوشته شده بود، پایان عملیات رزمی ویژه آمریکا در عراق را اعلام کرد. او با افتخار اعلام کرد که «ایالات متحده و متحدان ما پیروز شدهاند». اما شرایط در عراق به سرعت رو به وخامت گذاشت و تصمیم وی مبنی بر تهاجم به این کشور اکنون در سراسر جهان به عنوان یک اشتباه استراتژیک بزرگ محسوب میشود.
در ادامه این مطلب آمده است: وقتی که داشتم صحنههای جشن گرفتن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و حامیان حملات به لبنان و بهویژه ترور سیدحسن نصرالله و بسیاری دیگر از رهبران ارشد این گروه را تماشا میکردم، همان صحنه دوباره در ذهنم تداعی شد. طی یک سال گذشته، نتانیاهو سخنان وزیر جنگ خود، مخالفان داخلیاش، خانوادههای گروگانهای اسرائیلی و دولت بایدن را نادیده گرفته و به شکل بیرحمانهای جنگی را که با حمله حماس در 7 اکتبر آغاز شده بود، گسترش داده و تمدید کرده است. با توجه به آسیبی که نیروهای نظامی و سرویس اطلاعاتی اسرائیل بر دشمنان متعددشان وارد کردهاند، جای تعجب نیست که نتانیاهو همچون بوش ژست پیروزی به خود بگیرد.
به ادعای والت، اقدامات اسرائیل طی چند هفته گذشته دستاوردهای تاکتیکی قابلتوجهی به دنبال داشته است. اسرائیل از منابع اطلاعاتی خود و شکافها در ساختار سازمانی حزبالله در کنار اشتباهات رهبران ارشد این سازمان استفاده کرد و توانست عملیات پیچیده انفجار پیجرها و واکیتاکیها را به اجرا بگذارد. نیروی نظامی اسرائیل همچون جنگ غزه از تسلیحات پیشرفته ارائهشده از سوی آمریکا برای ترور سیدحسن نصرالله، بر جای گذاشتن آسیبهای عظیم در سراسر لبنان و تضعیف توانمندیهای راکتی و موشکی حزبالله استفاده کردهاند. نیروی هوایی اسرائیل نیز با حمله به مواضع حوثیهای یمن این اقدامات را تداوم بخشیده است. نیروهای زمینی اسرائیل در حال ورود به جنوب لبنان هستند و ایران نیز بدون تردید با اقدام تلافیجویانه اسرائیل بابت حملات موشکی اخیرش مواجه خواهد شد.
نتانیاهو و وزرای دست راستیاش نیز از جنگ (و واکنش بیرمق آمریکا) برای تشدید خشونتها و تصاحب زمینهای فلسطینیان در کرانه باختری به عنوان بخشی از برنامه بلندمدت خود برای ایجاد «اسرائیل بزرگ» استفاده کردهاند. اما چه چیزی نتانیاهو را از یکسره کردن موضوع و تغییر دائمی موازنه قدرت منطقهای به سود اسرائیل بازمیدارد؟ دستاوردهای تاکتیکی تضمینکننده موفقیت استراتژیک نیستند، اما یک نفر میتواند استدلال کند که اگر بتوان موفقیتهای تاکتیکی کافی را به دست آورد، ممکن است بتوان محیط استراتژیک را به شکلی گسترده و پایدار تغییر داد. این هدف اصلی نتانیاهو است اما دلایل قانعکنندهای وجود دارد مبنی بر اینکه او در این راه موفق نخواهد شد.
اولا، آسیبی که اسرائیل به محور مقاومت وارد کرده قرار نیست آن را از دور خارج کند یا موجب شود که نیروهای نیابتی ایران پرچم سفید بالا ببرند. حزبالله، حماس، حوثیها و ایران همگی در گذشته از ضرباتی سهمگین جان به در بردهاند و تمایل آنها به تلافی این ضربات تنها موجب افزایش شدت اتفاقات سال گذشته خواهد شد.
ریختن دهها تن مواد منفجره روی سر گروهی از مردم موجب نمیشود که شما بر آنها فائق بیایید، بلکه عزم آنها را برای گرفتن انتقام یا دست کم توانمندیشان برای توقف این اقدامات را تقویت میکنید. حزبالله همچنان به پرتاب راکت و موشک به اسرائیل ادامه میدهد و موجب شده تا بازگشت حدود 60هزار اسرائیلی به خانههایشان در مناطق شمالی غیرممکن شود. این گروه در عین حال در طول زمان خود را بازسازی خواهد کرد. رهبران ترور شده قبلا جایگزین شدهاند، کادر حزبالله بازسازی و مجددا تجهیز خواهد شد و تاکتیکهای جدیدی مبتنی بر درسهایی که از تحولات قبلی آموخته شده طراحی خواهد شد. اسرائیل اکنون در حال اعزام نیروهای خود به جنوب لبنان است تا از این اقدامات جلوگیری کند، اما تهاجمات قبلی این رژیم به جنوب لبنان نتیجه چندان مطلوبی به بار نیاورده است.
در مورد فلسطینیان، که سوءرفتار با آنها توسط اسرائیل، ریشه اصلی مشکل است، آنها گزینه چندانی جز ادامه تلاش برای مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل ندارند. اگر اسرائیل به آنها یک جایگزین جذاب نظیر یک دولت پایدار فلسطینی یا حقوق برابر در درون اسرائیل بزرگ را پیشنهاد میداد شرایط میتوانست متفاوت باشد، اما نتانیاهو این احتمالات را رد کرده است. تنها گزینهای که امروز اسرائیل به فلسطینیها پیشنهاد میدهد، اخراج، نابودی یا آپارتاید دائمی است و هیچ مردمی بدون جنگ چنین سرنوشتی را نمیپذیرند.
همچنین تلاشهای گاه و بیگاه ایران برای بهبود روابط با غرب در دوران ریاست جمهوری علیاکبر هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی بلافاصله توسط اسرائیل و حامیانش در ایالات متحده ناکام ماند، بهویژه زمانی که آنها توانستند دونالد ترامپ را متقاعد به خروج از توافق هستهای ایران در سال 2018 کنند. این پاسخها مواضع رادیکالها را تقویت کرد و بحران کنونی در منطقه حتی با وجود سیگنالهای مکرر رئیسجمهور جدید ایران مبنی بر تمایل به کاهش تنش نیز کارکرد مشابهی خواهد داشت.
این نظریهپرداز در نهایت مدعی شد متاسفانه تحولات اخیر این احتمال را که سیاستمداران ایران تصمیم به کنار گذاشتن سیاست فعلی خود و عبور از نقطه گریز هستهای بگیرند، تقویت میکند. چنین تصمیمی احتمال وقوع جنگ تمامعیار منطقهای را بیشتر خواهد کرد اما اسرائیل مدام در حال دادن انگیزههای بیشتر به رهبران این کشور برای حرکت به سمت بازدارندگی نهایی است. اگر این اتفاق رخ دهد، موفقیتهای اخیر اسرائیل به شکل قابلتوجهی کوتهبینانه به نظر خواهد رسید.