روزنامه اصلاحطلب: شکست فتنه سبز ملال انگیز بود!
خبر خوب
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - کیهان / متن پیش رو در کیهان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز گذشته در گزارشی به بهانه بررسی نقشه راه اقتصادی دولت در سال آخر فعالیت، به تطهیر و تمجید فتنه سبز و کودتای رنگی سال 88 پرداخت و نوشت: «حسن روحانی پس از روزها و سالهایی که ایران جنبش سبز به عنوان مهمترین جنبش سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر را از سر گذرانده بود روی کار آمد؛ جنبشی که سرانجام آن به سکوت ناخواسته ختم شده و محصول این سکوت هم کرختی ملالانگیز فضای سیاسی بود. با این حال روحانی با شعار «تدبیر و امید» و به پشتوانه اصلاحطلبانی که همچنان بااندک توان اجرایی در حاکمیت به مسیر اصلاح خوشبین بودند، کلید پاستور را دریافت کرد و دولتی روی کار آمد که هر روز و هر لحظه آن تجلی واقعی جدال دائم بیم و امید بود. جدالی که در نهایت به سرخوردگی بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و کنشگران این جریان سیاسی منتهی شد.»
گفتنی است، در سال 88 جماعت وطن فروشی پیدا شدند که دروغ تقلب در انتخابات (آن هم به میزان 11 میلیون رأی!) را تکرار کردند و بر اساس آن آشوبی را تدارک کردند که شعار آن تدریجاً روشن شد؛ «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! خاتمی در پستوها چند بار اذعان کرد که تقلب واقعیت ندارد ولی اگر این حقیقت را علنی بگوید، حمایت کنندگان از دور او پراکنده میشوند!
گروهی که حماسه عظیم مردم در سال 88 را با دروغ تقلب به فتنهای عظیم بدل کردند، 8 ماه آشوبگری و قدارهکشی کردند، بیگناهان زیادی را به خاک افکندند، طمع دشمن را برانگیختند و سبب وضع تحریمها در پی آشوبها شدند. جماعتی که خودشان جنگ به راهانداختند، شکست خوردند، قهر کردند، آبروی نظام را بردند و... حالا شکست این فتنه را برای فضای سیاسی کشور ملال انگیز قلمداد میکنند!
فرار از پاسخگویی با دروغهای شاخدار!
محمود صادقی، نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم و کاندیدای ردصلاحیت شده انتخابات مجلس یازدهم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «آنچه که در ادوار گذشته تجربه کردهایم، این است که در مرحله پیش و پس از انتخابات اصلاحطلبان با مشکلات زیادی روبهرو هستند. پیش از انتخابات با رد صلاحیتهای گسترده نیروهای اصلی شانس حضور در انتخابات را پیدا نمیکنند و در مرحله بعدی کسانی که موفق به اخذ رای میشوند در ایفای تعهدات و وعدههای خود با مشکل روبهرو میشوند و موانع زیادی بر سر راه آنها وجود دارد.»
صادقی در ادامه گفت: «این وضعیت در بدنه جامعه آثار نامطلوبی، به جا گذاشته و بر اساس پژوهشها مردم اعتماد خود را به صندوقهای رای از دست دادهاند یا اعتماد کمتری دارند. در انتخابات 98 نمونهای از این مسئله به روشنی نمایان شد که مردم کمترین میزان مشارکت را داشتند با توجه به این وضعیت گرایشی قوی بین اصلاحطلبان وجود دارد که تا اصلاحات اساسی در انتخابات صورت نگرفته عطای انتخابات را به لقایش ببخشیم و اهداف اصلاحطلبانه در سطح بدنه جامعه و در کف هرم دنبال شود.»
این نماینده سابق مدعی اصلاحات با ادعاهایی همچون ردصلاحیت گسترده و کارشکنی در اجرای وظایف، بر کارنامه غیرقابل دفاع مدعیان اصلاحات در مجلس دهم و دولت روحانی سرپوش گذاشته است.
چندی پیش صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاحطلب در اعترافی دیرهنگام گفته بود: «انتخابات دوم اسفند 98 نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آنکه بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات 29 اردیبهشت 96 و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید.»
محمود صادقی در مجلس دهم به جنجالآفرینی و بیتوجهی به مطالبات مردم مشهور بود. برای نمونه وی در اظهارنظری قابل تأمل گفته بود: «در اهواز، زاهدان، کرمانشاه، ملایر، همدان، اصفهان و... منتظر بودم مردم از ریزگردها، فقر، بیکاری و...شِکوه کنند اما رفع حصر خواسته اصلی بود» (!)
ولخرجیهای دولت ادامه پیدا میکند!
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود که به قلم مصطفیهاشمی طبا نوشته شده بود، در مورد طرحهایی که به منظور کمک به معیشت مردم در دولت و مردم مطرح است، پرداخته بود.
در این نوشتار آمده است: «دولت هم طرح مشابهی در دست دارد. فروش نفت به مردم و گرفتن پول از آنان برای رفع کسری بودجه که صد البته ولخرجیهای دولت ادامه پیدا میکند و دولتهای آینده به مردم بدهکار میشوند و به این کار میگویند «ساماندادن به بازار سرمایه». مشکل اینجاست که مسئولان و ازجمله رئیسدولت به جای تحلیل حکم صادر میکنند.»
سپس این نوشتار افزوده است: «اگر محاصره اقتصادی هستیم، اگر مقررات FATF را قبول نکردهایم، اگر دشمنان علیه ما کار میکنند و اگر معتقد به استقامت و صبر و حوصله و مقاومت هستیم، باید معنی مقاومت را برای مدیران و مسئولان و مردم بگوییم و نگوییم میخواهیم معیشت مردم را ارتقا دهیم. فراوانی و گشایش اقتصادی با مقاومت و مبارزه و قطع رابطه بانکی با دنیا و ادامه تحریم و محاصره اقتصادی همزاد نیست.»
در این رابطه لازم به ذکر است که نویسنده سرمقاله فوق (هاشمی طبا) که خود از جمله کسانی بوده که در چند دهه گذشته جزو مدیران ارشد جمهوری اسلامی ایران بوده است، مانند برخی دیگر پس از پایان دوران مسئولیتش به منتقدی برای گذشته بدل شده است. حال آنکه اگر ایرادی هست او و دیگر مقامات باید پاسخگو باشند.
نکته دوم اینکه نویسنده از جمله مدیرانی است که تصور میکنند فقط و فقط کلید قفلهای بسته در دستان غربیهاست و بدون آنها دری گشوده نمیشود و قفلی باز نمیگردد. وضعیت کنونی ماحصل رسوخ چنین تفکری در میان مدیران مختلف کشور است. بر همین اساس، روشن است که آنچه موجب گشایش است، نه تعامل با دشمن و اعتماد به آنها که مقاومت فعال و مقتدرانه است. شاهد این واقعیت مسلم، سفر اسفند 97 روحانی به عراق و انعقاد چندین سند همکاری و تبادل تجاری در پی شکست داعش در عراق و سوریه با مجاهدت جریان انقلابی و مدافعان فی سبیل الله است. اما جریان تحریف تقلا دارد با وارونه ساختن واقعیت، خسارات سنگین وارد کرده به معیشت مردم و اقتصاد کشور به سبب اعتمادش به دشمن را کتمان کند.
لازم به یادآوری است کههاشمی طبا در حالی میگوید که ولخرجیهای دولت ادامه پیدا میکند و در تحلیل خود دولت را بیتدبیر میداند که خود در زمان انتخابات ریاست جمهوری با وجود آنکه از انتخابات کناری نکرده بود اما عملا گفت که خود من به آقای روحانی رای میدهم.
برای توسعه باید روابط ما با غرب عادی شود!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران نوشت: «دو تحول باید برای اقتصاد ایران رخ دهد؛ یکی اینکه اقتصاد جهانی باید از رکود خارج شود، دیگر اینکه تحریمها یا رفع شوند یا کاهش پیدا کنند. اقتصاد ایران بدون نفت، اقتصاد قابل ادارهای نیست.»
وی نوشته است: «نگهداری از اقتصاد ایران در شرایط فعلی، کار سختی است اما توسعه غیر ممکن است. در این شرایط حداکثر میتوانید رشد اقتصادی یکی دو درصد را تجربه کنید.»
در ادامه مطلب آمده است: «برای محقق شدن اهداف بلندی که در سند چشمانداز ایران آمده است هم باید تحریمهای نفتی رفع شود هم روابط ما (با غرب) عادی شود.»
عباراتی مانند اینکه «توسعه غیر ممکن است» و «اقتصاد ایران بدون نفت قابل اداره نیست» و «باید روابط ما عادی شود» ادامه همان نگاه به کدخدا است که رئیسجمهور در همان اوایل روی کار آمدن دولت تدبیر و امید آن را مطرح کرد. روحانی در اردیبهشت 92 گفته بود: «آمریکاییها کدخدا هستند و با کدخدا بستن راحتتر است» و البته همه دنیا شاهد آن بودند که اولاً آمریکا علیرغم تحریمها و فتنه افکنیها هیچ غلطی نتوانست بکند و ثانیاً برجام نشان داد که نمیشود به غربیها دلخوش بود! ذکر این نکته نیز ضروری است که برای تعلیل عدم توسعه باید مسائلی مانند فساد و اختلاس و حقوقهای نجومی و تصمیم گیریهای غلط مانند ارز 4200 تومانی و کم و کیف واردات و صادرات و... را در ترازوی نقد و بررسی قرارداد و در کنار آن به ظرفیتها و توان داخلی توجه کرد.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/177695/