دولت از حملات نهراسد
سیاست روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در این تردیدی نیست که ما دوستان و یا دشمنان دائمی نداریم. دوست ما منافع ملی ماست و ما باید توجهمان به منافع ملی کشور باشد. منافع ملی کشور هم در وضعیت فعلی، اقتضا میکند که ما مذاکرات مفید داشته باشیم.
فرهاد فخرآبادی| تغییر دولتها با سیاستهای جدید در فاصله چند ماه در ایران و آمریکا، تبدیل به موضوعی شده است که یکبار دیگر بحث مذاکره بین دو کشور به میان بیاید؛ موضوعی که در هفته اخیر پس از مصاحبهای که علی عبدالعیزاده (نماینده رئیسجمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور) انجام داد، تبدیل به یکی از سوژههای اصلی اظهارنظرها و واکنشها در داخل کشور از سوی چهرهها شد. عبدالعلیزاده 29 دیماه گفته بود: «شمار قربانیان تحریم بیشتر از شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی است. تحریم عدهای را به فساد میکشاند و تبدیل به «کاسب تحریم» میشوند اما عدهای دیگر را هم میکُشد. آماده مذاکره مستقیم با آمریکا هستیم و شاید 2 تا 3 ماه بعد از شروع مذاکرات به توافق برسیم.»
پس از این اظهارنظر، واکنشهایی به موضوع مذاکره صورت گرفت که حجم زیادی از آنها از سوی اصولگرایان بود. برای مثال اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه در مصاحبهای که 3 بهمن با جماران انجام داده بود، این موضوع را به میان آورد که فرد مذاکرهکننده برای آنها اولویت دارد نه لفظ مذاکرات و باید فردی شبیه به حسین امیرعبدالهیان به مذاکرات برود.
او گفته بود: «ما هیچوقت نگفتیم که مذاکره نشود، مذاکره بشود. منتها «چگونه مذاکره شدن» مهم است، و الّا امام حسین(ع) هم به حضرت ابوالفضل(ع) اجازه دادند در آن شب حساس با شمر مذاکره کند. مذاکره که مشکلی نیست. مشکل این است که چه کسی مذاکره میکند؟ امیرعبداللهیان مذاکره میکند یا جناب آقای ظریف؟! جناب آقای ظریف با ذهنِ رو به غرب مذاکره میکند، اما آقای عبداللهیان با ذهنِ رو به استقلال ملی. این مهم است.»
محمدجواد لاریجانی، دیگر چهره اصولگرا هم در صداوسیما گفته بود نباید برای رفع مشکل اقتصادی مردم مذاکره کرد. او گفته است: «اگر بخواهیم برای رهایی از فشارهای اقتصادی بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنیم، درست نیست، ولی اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره میکنیم.»
مسعود زریبافان، دیگر فعال سیاسی اصولگرا هم روز گذشته به خبرآنلاین گفته بود: «اگر دستگاه دیپلماسی کشور در مذاکراتی که با کشورهای واسطه انجام میدهد به این نتیجه برسد که برای ادامه کار نیاز به مذاکره مستقیم است، با خطوط قرمز و راهبردهایی که رهبری تعیین میکنند و در صورتی که دولت خود را متعهد به رعایت آنها اعلام کند، این اتفاق ممکن میشود.»
علاوه بر اینها، تریبونهای نمازجمعه هم شاهد موضعگیری در این ارتباط بود. در تهران احمد خاتمی برخلاف بادامچیان و لاریجانی به صورت علنی با هر نوع مذاکره مخالفت کرد و گفت:«حرف ما به طرفداران مذاکره که امروز برخلاف نظر امام و مقام معظم رهبری تجاهر به مذاکره با آمریکا میکنند این است که آمریکا شیطان کوچک شده است یا شیطان بزرگتر شده است قدرتش به حمدلله کم شده اما شیطنتش زیاد است؛ آمریکا مذاکره را برای مقابله با انقلاب میخواهد.»
احمد علمالهدی، چهره شاخص نمازجمعههای کشور هم موضعی شبیه سیداحمد خاتمی گرفت و گفته است: «یک عده افرادی که در داخل کشور هنوز دل به غرب دارند و ساز مذاکره را کوک کردند، بدانید با چه کسی میخواهید مذاکره کنید؟ با عناصر شکستخوردهای که به این ذلت افتادهاند؟» به غیر از آنها، در تبریز و اهواز هم چنین موضعهایی از تریبون نمازجمعه گرفته شده است.
احمد مطهری در تبریز گفت: «اینکه پس از 45 سال از انقلاب اسلامی و با این همه توطئه، فتنهگری و دسیسههای گوناگون آمریکا علیه ایران هنوز عدهای به خیال خام خود در پی مذاکره با آمریکا بوده و نسبت به آن خوشبین هستند، جای تأمل، تأسف و البته نگرانی دارد.»
سیدعبدالنبی موسویفرد هم در اهواز گفته بود: «به فرموده امام خمینی(ره) تا زمانی که آمریکا خوی درندگی دارد مذاکره با آن ممنوع است. در این زمینه مشکلات داخلی کشور به دست خود ما حل میشود اما متاسفانه برخیها این موضوع را باور ندارند. مذاکره با آمریکا در قد و قواره مقام معظم رهبری بوده است و ما نباید در کار ایشان دخالت کنیم، بلکه باید مطیع امر ولیفقیه باشیم.»
بیان این مخالفتها هرچند نکته عجیبی نیست اما جای سوال دارد که در دوره جدید، تکلیف دولت و مذاکرهکنندهها با دلواپسان سابق چیست؟ دو عضو شورای راهبری دولت چهاردهم هفته گذشته در مصاحبههایی که با خبرآنلاین داشتند، اشاراتی به این موضوع کردهاند. فیاض زاهد گفته بود: «اگر حاکمیت به این نتیجه برسد که باید با آمریکا مذاکره کنیم، آنان را مهار خواهد کرد.»
عباس عبدی هم اینگونه اظهارنظر کرده بود: «منطقاً دلیلی برای پرهیز از مذاکره وجود ندارد؛ هرچند نتیجهبخشی مذاکره را نمیتوان تضمین کرد... ادامه چنین وضعی برای کشور ممکن نیست. یا زنگی زنگ، یا رومی روم... تندروها در هر چیزی که به تامین رفاه و آسایش مردم منجر شود با حداکثر توان کارشکنی خواهند کرد. دولت و آقای پزشکیان باید در تعامل با مقام رهبری و با افکار عمومی کار خود را پیش ببرد و تندروها را جا بگذارد.»
در همین راستا، خبرنگار هممیهن با سه تحلیلگر و فعال سیاسی تماس گرفت. سعید نورمحمدی (قائممقام دبیرکل حزب ندای ایرانیان)، ناصر ایمانی (فعال سیاسی و تحلیلگر اصولگرا) و محمود میرلوحی (عضو شورای مرکزی حزب اتحاد) تحلیلگرهایی بودند که به چهار سوال هممیهن پاسخ دادند.
*طی چند وقت اخیر و با تغییر دولت، موضوع مذاکره پیش آمده و اظهارنظرهایی هم در این ارتباط صورت گرفته است. سوال من در ارتباط با سیاست داخلی کشور است، موضع شما در قبال این موضوع چیست؟
ناصر ایمانی: تصور میکنم ما همچنان که طی سالهای گذشته بوده است، موضوع مذاکره مسئله جدیدی نیست. در طی سالهای گذشته، ما بارها و بارها با آمریکاییها و همینطور اروپاییها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکره کردهایم و هیچ منعی هم از طرف حاکمیت برای مذاکره وجود نداشته است، یعنی هیچ مقطع زمانی طی سالهای گذشته نبوده که مثلاً آمریکاییها تمایل داشته باشند مذاکره کنیم اما ما به آنها اعلام کنیم که ما نمیخواهیم با شما مذاکره کنیم. هرگز در هیچ زمانی و در هیچ دولتی چنین چیزی نبوده است. اوج این موضوع هم در مذاکرات چندساله برجام بود که ما مستقیماً با اروپاییها و آمریکاییها مذاکره داشتیم، سالها هم این مذاکرات ادامه داشت که منجر به عقد توافقنامهای به نام برجام هم شد. بنابراین شما هیچ زمانی را نمیتوانید طی سالهای گذشته پیدا کنید که ما در واقع میتوانستیم مذاکره کنیم اما نخواستیم مذاکره کنیم؛ الان هم همینطور است.
دولت جدید در آمریکا روی کار آمده و رویکردهای جدید دارد و این هم فرصت خوبی برای مذاکره است. منتهی نکتهای که اینجا وجود دارد این است که ما نباید به مذاکره بسنده کنیم، مذاکره صرفاً یک وسیله است. ما باید ببینیم ماحصل و خروجی این مذاکرات برای کشور چیست. اگر این مذاکرات صرفاً وقت تلف کردن باشد و برای این باشد که طرف مقابل بخواهد امتیازاتی بگیرد بدون اینکه امتیازاتی بدهد، این فایده ندارد. ما دنبال چه هستیم؟ بنشینیم مثلاً در یک کشوری پشت میز حرف بزنیم و به این دلخوش باشیم؟ یک مثال بزنم، ما در مسئله برجام، به عنوان یک نمونه کامل، امتیازاتی دادیم و امتیازاتی گرفتیم.
امتیازاتی که دادیم، همه را انجام دادیم. امتیازاتی را گرفتیم، در عمل نتوانستیم هیچ کدام را بگیریم. این مذاکرات که فایدهای ندارد. ما مرتب بگوییم مذاکره کنیم، جز اینکه موضع خودمان را مقابل طرف دیگر ضعیف کنیم، چیز دیگری نیست. ما میخواهیم مذاکره کنیم و به نظر من هیچکس را در کشور از مسئولان و صاحبنظران پیدا نخواهیم کرد که با نفس مذاکره مخالفت داشته باشد. بنابراین مذاکره چیز خیلی خوبی است و باید مذاکره هم کرد، باید ببینیم این مذاکرات چقدر دستاورد دارد.
محمود میرلوحی: یک پرونده باز در دنیا تحت عنوان پرونده هستهای ایران وجود دارد که در مراحل رفت و آمدهایی که صورت گرفت، منجر به برجام شد و برجام هم با آمدن ترامپ و خروج آمریکا، ناتمام ماند و هنوز این پرونده باز است. اگر نتوانیم این مسئله را حل کنیم، به مشکل برخورد خواهیم کرد. سوال این است که راهحل چیست؟ یک راهحل این است که حرف تندروها را تکرار کنیم و بگوییم از NPT خارج میشویم و بمب هستهای میسازیم که اگر اینها را هم بگوییم که همان حرفی میشود که غرب گفته بود که ایران دنبال سلاح هستهای است و در این صورت این هزینه سنگینی که ایران تا به اینجای کار داده است و میلیاردها هزینه روی دست کشور گذاشته است، تکرار خواهد شد. راهحل دومی که وجود دارد این است که باید مذاکره کنیم. در انتخابات آقای جلیلی معتقد بود که «مذاکره نه و ما باید با همین شیوه و با بیانیهها ادامه دهیم» اما آقای پزشکیان حرف از مذاکره زد. به نظر میآید زمان «نه مذاکره، نه جنگ» گذشته است و باید مذاکره کنیم. زمان محدودی وجود دارد و این سه چهار ماه فرصت حساسی است. باید با توجه به حساسیت و محدودیت زمان، یک تغییر رویهای داشته باشیم.
سعید نورمحمدی: حزب ندای ایرانیان از بدو تاسیس بر لزوم ارتباط و مذاکره با دنیا تاکید داشته است. به همین دلیل از مذاکرات برجام هم حمایت کرد. ما بر این باوریم که در دنیای درهمتنیده امروز نمیتوان دور خود را دیوار کشید و از مذاکره و گفتوگو فرار کرد. شرایط اقتصادی کشور و تجربه دولت گذشته هم اثبات کرد، بدون حل مسائل خارجی کشور، نمیتوان مسائل اقتصادی کشور را بهبود بخشید. به همین دلیل باید برای منافع ملی و برای بهبود شرایط کشور، مذاکره در دستور کار دولت قرار گیرد و انتظار میرود با توجه به رای مردم به رویکردهای دولت آقای پزشکیان، سایر نخبگان و دیگر نهادهای کشور از این مذاکرات حمایت کنند.
* اگر قرار بر مذاکره باشد، باید چه شرایطی ایجاد شود که پای میز مذاکره برویم؟ این مذاکره باید به چه شکل باشد و از نظر سیاست داخلی چه اولویتهایی را مدنظر داشته باشیم؟
ناصر ایمانی: من اعتقاد دارم که در این زمینه، تیم مذاکرهکننده اهمیت بسیاری دارد. تیم مذاکرهکننده باید تیمی باشد که تسلط کامل به سیاست به معنای کلاسیکش داشته باشد و در واقع سیاستمدار به معنای واقعی باشند. یک نکتهای که بارها به آن اشاره شده این است که در مذاکرات فریب نخورند، یعنی افراد هوشمندی باشند و بتوانند خوب مذاکرهکننده و در آن بتوانند امتیازات ملموسی بدهند و امتیازات ملموسی طی یک زمانی بگیرند و این امتیازات با هم ارتباط داشته باشد، یعنی به همان میزان که امتیاز داده میشود، امتیاز گرفته شود و اینها همزمان باشد و تیم مذاکرهکننده هم افرادی باشند که در داخل کشور، تقریباً و اجمالاً وفاق درباره آنها وجود داشته باشد که اینها افراد مفیدی برای مذاکره کردن هستند.
این نکته خیلی مهمی است. یعنی ما اگر بخواهیم یک تیمی را برای مذاکره بفرستیم که اینها در داخل کشور، اجمالاً دربارهشان وفاق وجود داشته باشد که این افراد، برای مذاکره قابل قبول هستند و مشخصات لازم را برای مذاکره کردن دارند. به نظرم اگر این اتفاق بیفتد، ما در داخل کشور هم تنشی برای مذاکرات نخواهیم داشت. تیم مذاکرهکننده و محتوای مذاکرات و دستور کار بسیار بسیار مهم است.
محمود میرلوحی: انتخابات مبنای خوبی است و انتخابات اخیر هم که به خوبی دیدگاه مردم را نشان داد. وقتی که مردم به آقای پزشکیان رای دادند، مشخص شد که چه دیدگاهی در کشور اکثریت دارد. شواهد و قرائن هم نشان میدهد که افرادی هم که پای صندوق نیامدند، موافق با مذاکره هستند. فقط بخشی که رای آقای جلیلی و پیرامون او بود وجود دارند که الان هم میبینیم در مجلس برخی از آنها سروصدا میکنند. بحث گفتوگویی که رئیسجمهور مطرح میکند باید دنبال شود تا شرایط وفاق هم ایجاد شود. در این مسیر رسانه ملی هم باید تغییر رویه دهد.
این مسیری که الان دارد مخالفت با مذاکره است. چند شب پیش میدیدیم که در رسانهملی مسیر طوری پیش میرود که شبیه مسیری است که کیهان و آقای حسین شریعتمداری میپسندند. باید کارشناسان بیایند و گفتوگو کنند. نکتهای که وجود دارد این است که همه چیز در شیشه است و دیده میشود و چیزی را نمیتوان هم در داخل و هم در خارج پنهان کرد. باید واقعیتها را پذیرفت که کشور مشکلاتی در حوزههای مختلف و از جمله اقتصاد دارد. واقعیت این است که نمیتوان از جامعه انتظار داشت که این همه مشکلات اقتصادی و تورم را ببیند و چیزی نگوید. برخی فکر میکنند که رئیسجمهور باید بیاید و شعارهای دروغ بدهد و بگوید همه چیز خوب است، و ناترازی و کسری بودجه هم نداریم، تورم هم به زودی یک رقمی میشود. با دروغ که نمیتوان مملکتداری کرد.
باید یک مقدار صادقانه با خودمان مواجه شویم. اینکه کشور ما قوی است و از تمامیت ارضیاش دفاع میکند، حرف کاملاً درستی است و قبلاً هم آزموده شده است اما حرف من این است که باید شعار دادن از جیب مردم را کنار گذاشت، فضا را تغییر داد و صادقانه با مردم حرف زد. باید برویم مذاکره کنیم و نتایج را هم با صداقت به مردم گفت. آن وقت اگر دیدیم قرار است زورگویی کنند، به مردم بگوییم. ملت زیر فشار است و این فشارهای اقتصادی و تحریمها وضعیت کشور را مختل کرده است. نتیجه حرف آنهایی که میگفتند تحریمها را بیاثر میکنیم را هم که دیدهایم. هشت سال از خروج آمریکا از برجام گذشته و جامعه هر روز دارد آثار این تحریمها و گرفتاریها را لمس میکند. با این وضعیتی که وجود دارد، باید برویم مذاکره کنیم و برای رفع تحریمها تلاش داشته باشیم. تیمی هم که الان در دولت وجود دارد، تیم کارکشته و باتجربهای است و باید وارد این مسیر شوند تا به نتیجهای برسند که حجم این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، کاسته شود.
سعید نورمحمدی: آقای رئیسجمهور در این مورد نکته درستی را مطرح کردند. برای حل مشکلات خارجی، در ابتدا باید انسجام ملی را بالا برد. اگر مردم در کنار نظام سیاسی باشند، هیچ دولت و قدرتی نمیتواند خلاف منافع کشور و برخلاف اراده ملی انتظاری داشته باشد. زمانی که دشمنان کشور احساس کنند در داخل شکاف و اختلاف وجود دارد، انتظارات و توقعات بیشتری از مذاکرهکنندگان کشور طلب میکنند. برای همین باید برای افزایش وحدت ملی کشور و همراه کردن مردم، بیشتر تلاش شود.
*یکی از مسائلی که مطرح است، مخالفت تندروها در داخل با مذاکره است و تلاشی که آنها در داخل کشور برای عدم پیشرفت در مذاکرات انجام میدهند. کما اینکه قبلاً هم در ماجرای برجام با کلیدواژه «دلواپسیم» سنگاندازی میکردند. اگر قرار بر مذاکره باشد با توجه به تجربه قبلی که از تندروها وجود دارد، تکلیف با آنها چه خواهد شد و چطور میتوان مانع از سنگاندازی آنها شد؟
ناصر ایمانی: من برخلاف شما اصلاً از مخالف و مخالفتها هراسی ندارم. یعنی تصور میکنم این نشاندهنده بالندگی داخل کشور است که ما یکسری افرادی داریم که مخالف باشند و این در هر دولتی هم وجود داشته باشد. تیم مذاکرهکننده و دستور کار، برای کاهش تنشهای داخلی بسیار اهمیت دارد. از مخالفتهای برخی افراد و طیفها هم نباید هراسی داشت. ما ادعا داریم که کشورمان، کشور آزادی است. اگر در عمل هم محدودیتهای کم یا زیادی داریم، اما این ادعا را حداقل داریم. بگذاریم اظهارنظرهای مختلف وجود داشته باشد و این در هر دولتی هم باشد. مگر در دولت قبل افرادی نبودند که مخالف دولت بودند؟ اینکه اشکالی ندارد. از مخالف نباید هراس داشت، بگذاریم او هم نظرش را بگوید. شاید برخی از این نظرات برای این فرآیند مذاکرات مفید باشد. فقط مهم این است که این مخالفتها، اصولی باشد و مخالفتهای بدون مبنا نباشد.
در مسئله برجام هم یکسری مخالفتهایی ابراز میشد و این مخالفتها بیجا هم نبود. کسانی که در برجام مخالفت میکردند، برخی از آنها با اصل مذاکرات مخالفت میکردند که ما کاری با آنها نداریم. اما برخی با اصل مذاکرات مخالف نبودند، با یک بندهایی و بخشی از توافق مخالف بودند که اتفاقاً بعد از توافق برجام نشان داده شد که این مخالفتها، خیلی بیراه هم نبوده است. اگر خاطرتان باشد، در یک مقطعی رهبری دولت وقت را موظف کرد که این مخالفتها را گوش بدهد که حتی جلساتی هم راجع به این موضوع، در دولت با مخالفها گذاشته شد.
ما نباید از مخالفتها بترسیم، مهم این است که ما به گونهای حرکت کنیم که کسانی که مخالف هستند، مخالفتهایشان به حداقل برسد و راه هم برای مذاکره برای کسانی که مخالف هستند باز باشد که شاید برخی از مخالفتهای آنها، مخالفتهای صحیحی باشد. اینکه همه دهانها را بخواهیم ببندیم و یا فکر کنیم که همه دهانها برای مذاکرات باید بسته باشد، این به نظر من صحیح نیست اما این را بدانید که اجمالاً بسیاری از نیروهایی که در درون حاکمیت قرار دارند و موثر در حاکمیت هستند، با اصل مذاکره موافق هستند و این فرصت خوبی است که ما بتوانیم مذاکرات مفیدی داشته باشیم که حتی منجر به ایجاد روابط هم با غرب بشود. این اشکالی ندارد. رابطه با غرب و حتی ایالات متحده آمریکا تابو نیست.
محمود میرلوحی: این طیف تا همین الان هم هر کاری که میخواستند را انجام دادهاند. در همین سالهای اخیر، همه مسیرها به سمت علاقهشان رفته است اما معلوم شد که کاری از آنها ساخته نیست و شعارهایی که دادند برعکس درآمد و جامعه هم آنها را خوب شناخت و انتخابات اخیر هم این نکته را به خوبی نشان داد. در این مسیر هم آنها باز هم مخالفت خواهند کرد، البته این موضوع ایرادی هم ندارد، بگذاریم مخالفت کنند. حرفهایی که اینها میزنند، تکرار حرفهای شکستخورده است و تا زمانی که تریبون دارند همین حرفها را خواهند زد. موضوعی که وجود دارد این است که ایران مسئلهاش مانند کره شمالی نیست و نمیتواند شبیه کره شمالی باشد و دور کشور فنس بکشد. ما کشوری در قلب خاورمیانه هستیم و نمیتوانیم شبیه کره شمالی فکر کنیم. اینها عادت کردهاند با استفاده از تریبونهای مفت و مجانی که دارند، این حرفها را بزنند اما به نظر میآید که باید اکثریت جامعه و خواست جامعه مدنظر باشد و چیزی مد نظر قرار بگیرد که خروجی انتخابات بوده است.
سعید نورمحمدی: برخلاف فضایی که در بین موافقین مذاکره وجود دارد، من تصور میکنم تندروهای مخالف برجام میتوانند فرصتی برای کسب امتیازات بیشتر شوند. به شرط اینکه هماهنگ با مذاکرهکنندگان باشند. به این معنا که ابزاری برای تهدید دولتهای در حال مذاکره باشند. مشکل اینجاست که این تندروها در حال حاضر اساساً با هر مذاکرهای مخالفت کرده و از گفتوگو و مذاکره ترس دارند. به همین دلیل تلاش میکنند هیچ گفتوگویی شکل نگیرد. در حالی که باید فشار آنها نه بر روی مخالفت با مذاکره، بلکه به گرفتن امتیازات حداکثری دولت ایران از دولتهای دیگر متمرکز شود.
*یکی از اصولی که در سیاست و کشورداری مطرح است، این است که در دنیای سیاست دوست و دشمن واقعی وجود ندارد، منافع ملی وجود دارد. این گزاره را قبول دارید؟ اصولاً منافع ملی ما در عصر جدید باید تابع چه اصولی باشد و میتوان همچنان بر سیاستهای قدیمی پافشاری کرد؟
ناصر ایمانی: در این تردیدی نیست که ما دوستان و یا دشمنان دائمی نداریم. دوست ما منافع ملی ماست و ما باید توجهمان به منافع ملی کشور باشد. منافع ملی کشور هم در وضعیت فعلی، اقتضا میکند که ما مذاکرات مفید داشته باشیم، تحریمها را رفع کنیم و حتی ایجاد رابطه کنیم. این منافع ملی ماست، منتهی این به آن معنا نیست که ما به هر قیمتی بخواهیم این مذاکرات را داشته باشیم. اگر منافع ملی به خطر بیفتد، به این معنا که ما امتیازاتی بخواهیم بدهیم، بدون اینکه امتیازات ملموسی بگیریم، این به نظر من مخالف منافع ملی ماست. در مقطع فعلی، منافع ملی ما در مذاکرات است اما اینکه نتایج مذاکرات چه باشد، نتایج هم باید منطبق با منافع ملی کشور باشد. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که بخواهد اینطور فکر کند که یکسری کشورهایی برای آن همیشه جزء دوستانش هستند و یک کشورهایی همیشه دشمناش هستند. این حرف که دوست و دشمن دائمی وجود دارد، در عرصه سیاست حرف غلطی است.
محمود میرلوحی: این گزاره درستی است که به آن اشاره کردید و منافع ملی ارجحیت دارد. یک زمانی بحث جهان دوقطبی مطرح بود و اکثر کشورهای جهان در یکی از بلوکهای شرق یا غرب قرار داشتند اما الان جهان تغییر کرده است و ما نمیتوانیم تا ابد با آمریکا دشمن باشیم. ما باید منافعمان را نگاه کنیم، کشوری هستیم که میخواهیم زندگی کنیم و نیاز به مبادلات اقتصادی داریم. همین الان چین و آمریکا را نگاه کنید، با همه مشکلاتی که دارند اما مراوده مالیشان برقرار است و منافع خودشان را نگاه میکنند. همین چین و یا روسیه را که دیدیدم با اینکه ادعا میکنند دوست ما هستند اما در شورای همکاری خلیجفارس در مسئله جزایر سهگانه کنار اعراب قرار گرفتند و بیانیهای که بر علیه ما بود را تایید کردند. ما باید ببینیم منافع ملیمان در چیست.
ما کشوری هستیم که نفت داریم، صادرات داریم و نیاز به ارتباط با جهان داریم. ما نمیگوییم که مثلاً از فلسطین حمایت نکنیم، باید از مظلوم در مقابل ظالم دفاع کرد اما حرفمان این است که باید منافع مردم خودمان را هم در نظر داشته باشیم. مردم ما از زمان جنگ مشکلات زیادی داشتهاند و در این 45 سال کمتر روزی وجود داشته که مردم مشکل نداشته باشند. منافع ملی مردم ما این است که مشکلات اقتصادی حل شود، منافع ملی ما این است که بتوانیم با کشورها ارتباط داشته باشیم.
ما در انقلاب شعار میدادیم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» این شعار، بسیار خوب است اما به نظر میآید یک جاهایی داریم رودررویی با برخی کشورها را در این شعار میبینیم. مسئله این است که ما باید در تشخیص منافع ملی دقت جدیتری داشته باشیم و استقلالمان را طوری تعریف کنیم که منافع ملیمان تامین شود. اگر ما بخواهیم همیشه هزینه بدهیم اما دستاوردی نداشته باشیم و برای مردم رفاه نیاورد که همان استقلال هم فایدهای ندارد.
سعید نورمحمدی: گزارهای که گفتید گزاره درستی است. کما اینکه تجربه 46 ساله جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی هم نشان داد ما دوست و دشمن دائمی حتی در منطقه خودمان هم نداشتیم. بشار اسد با همه حمایتها و فداکاریهایی که جمهوری اسلامی برایش انجام داد، متحد قابل اعتمادی نبود. اگر در چارچوب نظریات روابط بینالملل بپذیریم که باید از آرمانگرایی عبور کنیم و در چارچوب واقعگرایی و نئوواقعگرایی سیاستهای خارجی کشور را تنظیم کنیم، هیچ معیار و چارچوبی بهتر از منافع ملی نداریم. اینکه منافع ملی را چطور بفهمیم، من تصور میکنم ایجاد شرایط زندگی عزتمندانه برای مردم ایران بهترین چارچوب برای آن است.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/1213473/