بزرگنمايي:

ایران پرسمان - تسنیم / سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان دوشنبه شب با حضور در برنامه «حماسه خوان» به مناسبت چهلمین روز شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل شهید حزب الله لبنان به بررسی تحولات منطقه و همچنین ذکر خاطراتی از سید حسن نصرالله پرداخت.
وی با گرامیداشت یاد شهید سید حسن نصرالله در خصوص سفر به بیروت گفت: من نیویورک بودم و برای مجمع عمومی رفته بودم. انجا بودم که خبر شهادت سید حسن نصرالله امد. من یکی از دوستان خبری فرستاد مبنی بر انفجار شدید در ضاحیه و همان جا گفتم نکند سید باشد. لحظه به لحظه اخبار را دنبال کردم و متاسفانه خبر تایید شد. 
عراقچی ادامه داد: نهایت مجبور شدم یک روز زودتر از نیویورک بازگردم. سه‌شنبه بود که عملیات وعده صادق 2 صورت گرفت. چهارشنبه ظهر قرار بود که به اجلاسی در دوحه قطر به همراه رئیس جمهور بروم. در جلسه هییت دولت به اقای پزشکیان گفتم که این سفر دو خطر دارد. اول اینکه هواپیما را بزنند و دوم این بود که به قطر برویم و حمله شود و پروازها قطع شود. آقای پزشکیان تقریبا فکری نکرد و گفت می‌رویم. این نشان دهنده اعتماد به نفسی بود که در دولت و نظام وجود دارد. 
وزیر امور خارجه افزود: عازم قطر شدیم و هواپیماها رییس جمهور را تا قطر اسکورت کردند. ملاقات ها انجام شد و در مسیر برگشت به ذهنم زد که در این شرایط باید به بیروت بروم.
وی با اشاره به تحولات رخ داده در بیروت در آن زمان گفت: هماهنگ شد تا به بیروت بروم. همه مقدمات سفر فراهم شد و قرار شد روز جمعه به لبنان بروم. به رییس جمهور در هواپیما گفتم که شما مشکلی ندارید تا به بیروت بروم و گفتند خیر.
عراقچی ادامه داد: وقتی که پرواز در بیروت فرود می‌آمد دودی که از نقاط محتلف متصاعد می‌شد، مشخص بود. وقتی رسیدیم گفتند آن دودی که در هوا بود احتمالا مربوط به هدف قرار گرفتن شهید صفی الدین بوده است.
وی افزود: ما همان جا خبر شهادت ایشان را شنیدیم.
وزیر امور خارجه در خصوص رایزنی ها در بیروت گفت: من آنجا بود که در رایزنی ها متوجه شدم چقدر این سفر مهم بود. همه در یک فضای بسیار سنگینی در لبنان قرار داشتند. فضا به قدری سنگین بود روحیه ها سنگین بود. حضور وزیر خارجه ایران برای آنان روحیه بخش بود. در عین حال اقتدار نظام بود. این سفر انعکاس بین المللی گسترده ای هم داشت. من در آنجا از دوران دفاع مقدس ایران گفتم و خاطراتی را بیان کردم. اینکه سلاح اصلی شیعه و مقاومت موشک ها و پهپاد نیست بلکه خون شهید است. خون شهید باعث بارور شدن می‌شود و مقاومت به جلو حرکت می‌کند.
وی افزود: گفتم که لحظه شهادت سید عباس موسوی را با سید حسن نصرالله مقایسه کنید و ببینید چقدر حزب الله پربار تر شده است. من در منطقه که هم رفتم برای سران کشورها اولین بحثم این بود که فکر نکنید حزب الله از بین رفته است. گفتم که بدنه حزب الله سالم است و پایگاه اجتماعی آن وجود دارد.
عراقچی خاطرنشان کرد: وظیفه من این بود که در آن شرایط پیام جمهوری اسلامی را برسانم و کاربرد دیپلماسی را نشان دهم تا بتوانیم از سطح شدید جنایات جلوگیری کنیم.
وزیر خارجه کشورمان همچنین در خصوص سفر قالیباف به لبنان گفت: اقدام آقای قالیباف شاجاعانه بود که به بیروت تشریف بردند.
وی در خصوص برنامه سفر به بیروت زمانی که سید حسن نصرالله زنده بود، گفت: برای من افسوس بزرگ است که چرا نشد بروم و چرا سید نخواست ما برویم. من نیت داشتم قبل از نیویورک به بیروت بروم و پیغام به سید فرستادم. سید پیغام داد که عجله نکن و این به دلیل مسائل امنیتی بود. اکنون افسوس می‌خورم و می‌گویم کاش آن سفر انجام می‌شد.
وزیر خارجه همچنین در خصوص ماجرای انفجار پیجرها در لبنان گفت: به من اطلاع دادند که حادثه ای رخ داده و سفیر ما مجروح شده است. آن شب هم برای ما شب سختی بود و تماس گرفتم با همسر سفیر و ایشان گفتند در بیمارستان هستند. سپس با وزیر خارجه لبنان صحبت کردم و برای ارسال کمک اعلام آمادگی کردم. به من خبر دادند که از لحاظ پزشکی و بیمارستانی وضعیت خوب نیست. همان شب هواپیمایی فراهم شد تا سفیر و تعدادی از مجروحان را به بیمارستان های ایرانی منتقل کنند. حدود صد و خورده ای مجروح به بیمارستان های ایران منتقل شدند.
عراقچی درباره دیدار اول با شهید نصرالله گفت: دیدار اول سال 85 و بعد از جنگ 33 روزه بود. من آن موقع معاون وزیر خارجه بودم. جنگ که تمام شد سید سفری به تهران داشت و در آن سفر ما خدمت ایشان رسیدیم. ایشان خاطراتی را از جنگ بازگو کردند. سید خیلی آدم خوشرو و خوش صحبت بود. خیلی ملاقات دلنشینی بود.
وی در خصوص دیدار دوم با سید حسن نصرالله گفت: وسط مذاکرات هسته ای ایشان را ملاقات کردم و ماموریت داده شد که به بیروت بروم. از ساعت 10 شب تا 4 صبح با ایشان بودم و جزییات مذاکرات را با ایشان مطرح کردم. جایی که ایشان را ملاقات کردم طبقه پنجم یک مجتمع مسکونی بود. من سوار آسانسور شدم و دیدم دوستان حزب الله تخته ای جلوی ما گرفتند. گفتم چرا این‌کار را میکنید کفتند مجمتع مسکونی است و نمی خواهیم اگر در آسانسور باز شد نبینند چه کسی در آسانسور است.
عراقچی افزود: بعد از آن ما را به لب مرز با فلسطین اشغالی رفتیم و مکان هایی را به من نشان دادند که برای من مفید بود. دفعه سوم همین عید 1402 به اتفاق آقای خرازی خدمت ایشان رسیدیم.
وزیر خارجه درباره شخصیت شهید نصرالله گفت: هیچ احساس غریبگی با ایشان نمی‌کردی. خیلی راحت جواب می‌دادند و با روحیه خوب و خوش برخورد می‌کردند. واقعا یک اسطوره بود، برخی اسطوره ها بعد از رفتن برکتشان بیشتر می‌شود.