ایران پرسمان

آخرين مطالب

قاتلی که در میان ماست! تحلیل روز

قاتلی که در میان ماست!
  بزرگنمايي:

ایران پرسمان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سامان موحدی‌راد| حوالی سال 98 پرونده یک قتل عجیب رسانه‌های ایران را تحت تأثیر قرار داد. پس از بررسی‌های فراوان معلوم شد جسد شیما، دختر 14ساله تهرانی، در خانه یک راننده تاکسی 60ساله پیدا شده است. پیش از این ماجرای گم‌شدن شیما و تلاش خانواده‌اش برای پیداکردن او در رسانه‌ها بازتاب فراوانی پیدا کرده و رسیدن به یک متهم در این پرونده ابعاد تازه‌ای به آن داده بود. سرانجام هم پس از جست‌وجوهای فراوان و آدرس‌های اشتباه متهم اصلی پرونده، ‌‌جنازه شیما چند ماه بعد از ناپدیدشدن در خانه دوم صاحبخانه متهم پیدا شد. با پیداشدن جنازه، بهلول به عنوان متهم اصلی پرونده دستگیر و ابعاد تازه‌تری به این پرونده اضافه شد. اما چیزی که این پرونده را بعد از پنج سال بار دیگر بر سر زبان‌ها انداخت، آزادشدن قاتل شیما از زندان در ابتدای سال 1403 بود. مسئله‌ای که موجب شد تا پدر شیما کارزاری دیگر علیه این فرد به راه اندازد و بار دیگر نام بهلول به رسانه‌ها درز کند.



ماجرای گم‌شدن شیما
احمد صباگردی‌مقدم، پدرخوانده شیماست. او در گفت‌وگو با «شرق» می‌گوید که دستگاه قضائی و حقوقی ایران در این پرونده به من فهماند که پدرخوانده صاحب مسئولیت است اما ولی دم فرزندش نیست و علی‌رغم اینکه نام شیما در شناسنامه من قرار گرفته اما پدر و مادر خونی او سرانجام توانستند با دریافت پول، قاتل فرزندم را آزاد کنند. احمد صباگردی‌مقدم در ادامه روایت پرونده شیما را با جزئیات فراوانی بیان می‌کند. از او می‌خواهیم که پیش از اینها به سراغ موضوع فرزندخواندگی شیما برود. او می‌گوید حوالی سال 83 از طریق برادرش باخبر می‌شود که می‌توانند سرپرستی کودکی را که در مشهد و در خانواده‌ای بی‌بضاعت و گرفتار اعتیاد به دنیا آمده، بر عهده بگیرند. این مسئله برای او و همسرش یک نقطه امید بود و خیلی سریع خودشان را به مشهد می‌رسانند و با دیدن شیما در همان ابتدا به او دل می‌بازند و ظرف همان سال کارهای سرپرستی او را در مشهد بر عهده می‌گیرند و نهایتا می‌توانند شناسنامه‌ای با نام خانوادگی خودشان برای شیما بگیرند. با این حال گویا شیما از این ماجرا خبر نداشته و نمی‌دانسته که پدر و مادر خونی او در مشهد به سر می‌برند. احمد صباگردی‌مقدم می‌گوید همین مسئله موجب می‌شود وقتی او به دوران نوجوانی می‌رسد، از طریق یکی از اقوامش در جریان این ماجرا قرار بگیرد و این مسئله موجب تنش‌های بین آنها شود. از‌جمله اینکه سه بار او از خانه بدون اطلاع خارج شده و احتمالا قصد داشته والدینش را پیدا کند. یکی از آخرین موارد این فرار از خانه منجر به افتادن او در دام بهلول می‌شود. راننده‌ای پا به سن گذاشته که در میان برخی همکارانش به رفتارهای نامتعارف معروف بود. چنان‌که پدر شیما می‌گوید وقتی برای پیداکردن فرزندش به پایانه بیهقی می‌رود یک راننده تاکسی به او می‌گوید که دیده بهلول علی‌رغم مقاومت‌های شیما تلاش داشته با او ارتباط برقرار کند و نهایتا هم او را سوار بر خودروی‌ خود می‌کند. این اتفاقات البته چندی بعد از گم‌شدن شیما و تلاش‌های فراوان او برای یافتن دختر 14ساله‌اش رخ می‌دهد؛ زمانی که آقای صباگردی‌مقدم هنوز امیدوار بوده شیما جایی در این شهر زنده است و ممکن است به خانه بازگردد.
شناسایی بهلول، دستگیری اولیه و آزادشدنش
در روایت احمد صباگردی‌مقدم از این پرونده تنها یک جا گلایه و نارضایتی شدید از پلیس دیده می‌شود؛ آن‌هم زمانی که او می‌گوید سرنخ‌های پرونده همگی به بهلول می‌رسیده اما مأمور اولیه پرونده در رسیدگی به آن سهل‌انگاری کرده است. او در این زمینه به «شرق» می‌گوید که با دیدن فیلم‌های دوربین مداربسته متوجه شدند شیما سوار بر یک پژو ترمینال را ترک کرده. همچنین شماره تماسی که یک راننده تاکسی در ترمینال بیهقی به او می‌دهد هم متعلق به بهلول است. با اصرارهای او پلیس بهلول را احضار می‌کند ولی نهایتا او را آزاد می‌کند. احمد صباگردی‌مقدم می‌گوید همین مسئله شاید بهانه‌ای به بهلول داده تا شیما را به قتل برساند. شاید وقتی که او فهمیده پای پلیس به پرونده باز شده، تصمیم گرفته تا شیما را از بین ببرد. البته اینها همه حدسیات آقای صباگردی‌مقدم است و متأسفانه اطلاعات شفافی از این پرونده در رسانه‌ها موجود نیست.
عجیب اینجاست که کمی بعد از آنکه بهلول به بهانه ربودن شیما دستگیر و سپس بازداشت می‌شود، بار دیگر به دلیل ماجرای شبیه به آدم‌ربایی بازداشت می‌شود. پدر شیما در این زمینه می‌گوید: چندی بعد از این ماجرا همسایه‌های بهلول صدای فریادهای دختری 16ساله را می‌شنوند که قصد فرار از خانه او را دارد و بهلول هم با او درگیر است. نهایتا هم با بالاگرفتن درگیری و دخالت همسایه‌ها پای پلیس به ماجرا باز می‌شود و بهلول دستگیر می‌شود. پدر شیما می‌گوید که خودش خانه بهلول را هم پیدا کرده و به آنجا سر زده. بهلول دورتادور تراس خانه را با حصیر و پرچم‌‌هایی پوشانده بود تا رد گم کند. همچنین او می‌گوید که درباره خانه بهلول یک نکته گمراه‌کننده هم وجود دارد؛ خانه او در حوالی نظام‌آباد است اما او به طریقی به خانه دوم صاحبخانه‌اش که پیرزنی بوده هم در خیابان گرگان دسترسی داشته است. همین مسئله موجب می‌شود او شیما را در خانه‌اش به قتل برساند اما جنازه را به خیابان گرگان منتقل کرده و در باغچه خانه دفن کند.
یک تماس مشکوک از آمریکا
احمد صباگردی‌مقدم در ادامه می‌گوید از زمانی که او به بهلول به عنوان مظنون اصلی این پرونده مشکوک شده بود تا زمان دستگیری او به دلیل ناامیدی از احتمال دستگیری‌اش فعالیت‌های مجازی علیه او را شکل داده بود. پخش تصاویر او با روایتی از گم‌شدن شیما موجب شد تا پیام‌های فراوانی در این زمینه دریافت کند. یکی از مهم‌ترین آنها پیام خانمی از آمریکا بود که با دیدن تصویری از بهلول در فضای مجازی او را شناسایی کرده بود و بعدها به پدر شیما گفت که در سال‌هایی که بهلول شاگرد مغازه همسر او در تهران بوده، خواهر کوچک او مفقود شده و دیگر هیچ‌گاه پیدا نشده است. صباگردی‌مقدم در ادامه می‌گوید‌ از این خانم خواسته تا با پیگیری قضائی موجب شود پرونده جدیدی برای بهلول تشکیل شده یا به این پرونده رسیدگی شود ولی نهایتا به دلیل اینکه اقوام درجه‌یک دختر مفقودشده در ایران نبودند، پیگیری قضائی پرونده میسر نشد. این البته تنها دختر جوان یا نوجوانی نیست که در پرونده بهلول اسمی از او برده می‌شود.
اگر اخبار رسانه‌های جنایی را در زمان دستگیری بهلول دنبال کنیم، به حداقل دو نام دیگر می‌رسیم. خبرگزاری رکنا در آن زمان حداقل از دو دختر به نام‌های «فریبا» 15ساله و «سمیرا» نام می‌برد که در خانه بهلول زندانی بودند اما در ادامه رسیدگی پرونده خبری از آنها نیست.
همچنین در آن زمان خبر ترسناک دیگری در رسانه‌ها از خانه بهلول منتشر شد که بعدها کمتر به آن پرداخته شد؛ آن‌هم اینکه از خانه او مجموعه‌ای از کفش‌های دخترانه مستعمل پیدا شد که با توجه به رفتار کلاسیک قاتلین در جمع‌آوری یادگاری از قتل‌ها می‌توانست به‌شدت نگران‌کننده باشد. احمد صباگردی‌مقدم در‌این‌باره می‌گوید که او در اعترافاتش گفته که این کفش‌ها به شغل قدیمی او که دست‌فروشی کفش‌های دست‌دوم در حاشیه تهران بوده، مربوط است و ارتباطی به پرونده ندارد.
آزادشدن با پرداخت دیه
نهایتا بهلول، قاتل و آدم‌ربایی که به قتل شیما اعتراف کرده بود و پیکر او از خانه‌اش بیرون آمد راهی زندان شد اما خیلی زود توانست از زندان خارج شود. کلید ماجرای آزادشدن او به پیداکردن پدر و مادر خونی شیما بازمی‌گردد. احمد صباگردی‌مقدم می‌گوید از زمان تشکیل این پرونده و بازشدن پای والدین خونی شیما به عنوان ولی دم آنها فهمیدند که ممکن است این مسئله به نقطه ضعفی برای آنها تبدیل شود؛ چراکه اعتیاد شدید والدین شیما می‌توانست آنها را در برابر هر پیشنهادی خام کند. آنها در ابتدا با گرفتن وکالتی از مادر شیما توانستند پرونده را به جریان بیندازند و در ادامه به والدین شیما قول دادند که با پرداخت مابه‌التفاوت دیه شیما زمینه قصاص بهلول را فراهم می‌کنند. اما نهایتا یکی، دو سال بعد از ورود بهلول به زندان وکلای او توانستند در مشهد قراری با خانواده خونی شیما ترتیب داده و با پرداخت یک میلیون تومان به آنها رضایت‌شان را دریافت و مقدمات آزادی بهلول را فراهم کنند.
حالا و از بهار 1403 بهلول از زندان آزاد شده و جایی در این شهر در میان ماست. فردی که پرونده‌ای پر از ابهام دارد و حتی با دریافت رضایت اولیای دم به نظر نمی‌رسد در دادگاه افکار عمومی مجازاتی معادل با جرمش دریافت کرده باشد.

لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/1144880/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

پزشکیان خاتمی نیست

عصرایران نوشت: از بازرگان تا عشقی!

بزرگ‌ترین شگفتی سال خاورمیانه

یک دقیقه از زیبایی‌های خط راه آهن گروسمونت

نظرتان درباره این نقاشی حرفه ای چیست؟

پزشکیان: اگر توان دفاعی را نداشتیم، جنایتکاران علیه مردم ما جنایات می‌کردند

گسترده‌ترین تظاهرات در تل آویو از آغاز جنگ غزه

جزئیات طرح رژیم صهیونیستی برای اشغال دائمی محور فیلادلفیا

سد بلند بازدارندگی حزب‌الله لبنان

رقابت با همسایه طماع

رانت مومنانه

تحلیل مسعود نیلی از ترس مواجهه با ناترازی‌های اقتصاد ایران

بی‌تفاوتی بازار به استعفای عشقی

آسانسور جالبی در کشور چک

تمساح تازه متولد شده

کار فرهنگی نوح نبی

فضای مخفی آرامگاه فردوسی

نالد به حال زار من!

حضرتی گزارش داد؛ مسئولیت برگزاری نخستین نشست خبری پزشکیان با کیست؟

مطهرنیا: با یک تلفن از دانشگاه آزاد قم اخراج شدم

پاسخ رهبر انقلاب به گزارش عملکرد ستاد اجرایی فرمان امام: از آقای فتاح تشکر شود

واکنش ثابتی به حواشی انتشار فرم انصرافش از وام مسکن

رئیس سابق کمیسیون اصل 90: اگر عشقی آن موقع که تذکر دادم، برکنار شده بود نه مال مردم می‌رفت، نه آبروی خودش

تجمع معترضان مقابل محل اقامت نتانیاهو

چین خطاب به آمریکا: ما تهدید نیستیم بلکه یک فرصت می باشیم

خشم مردم فرانسه از تصمیمات ماکرون

جنین با تلی از ویرانه؛ عقب‌نشینی صهیونیست‌ها پس از 10 روز

رکوردزنی تهران در آمار شاغلان فقیر

تصورتان از تایلند چیست؟

نفی دوقطبی‌سازی

قحطی بنزین در شهرهای شمالی

اولین اظهارنظر مدیرعامل تلگرام پس از آزادی

اعلام خط قرمز ایران

وزیر تعاون: یارانه 13 هزار معلول به‌زودی پرداخت می‌شود

تحلیل احمد میدری از خطای بزرگ ایران در مسیر توسعه

سخنگوی مرکز مبادله: بیش از 25 هزار قطعه سکه فروخته شد

سوختن یک سیارک کوچک در آسمان فیلیپین

دگردیسی سوسک ها در نوعی "گهواره" خاکی

نقاره زنی در صحن های حرم امام رضا (ع)

تنهاترین تولد در مریخ

امیرحسین مدرس مجری فصل جدید «سرزمین شعر» شد

سخنرانی کمتر دیده‌شده آیت‌الله خامنه‌ای در دومین سالگرد واقعه کشتار 17 شهریور

9 ضربه ایران به تروریست‌ها؛ سه مقر گروهک‌‌ها در استان سلیمانیه تخلیه شد

جنایات وحشیانه اسرائیل در زندان‌ها علیه فلسطینیان

ویدئویی دردناک از کودکانی که در اردوگاه پناهندگان النصیرات مجروح شدند

فرود جنگنده های آلمان در فنلاند در 180 کیلومتری مرز روسیه

بذل‌وبخشش فرانسه از دارایی‌های مسدود شده روسیه برای اوکراین

حمله پهپادی حزب‌الله به مقر فرماندهی لشکر 91 ارتش رژیم صهیونیستی

خانواده‌های اسرای اسرائیلی: نتانیاهو در حال کارشکنی در مذاکرات غزه است

روایت تجارت نیوز از رکوردشکنی تعداد و مبلغ تراکنش های بانکی